سوره شعراء آیه ۱۹۸ تا ۲۰۱ | جلسه ۲۹
بِسْم ِاﷲ ِالرَّحْمَنِ الرَّحیمِ
تفسیر سوره شعراء آیه ۱۹۸ تا ۲۰۱ | چهارشنبه ۱۴۰۳/۷/۱۲ | جلسه ۲۹ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
از امام هادی علیهالسلام روایت شده:
«الْهَزْلُ فُکَاهَهُ السُّفَهَاءِ وَ صِنَاعَهُ الْجُهَّال» (بحارالأنوار، ۷۵، ۳۶۹)
«هزلگویی شوخی کمخردان و کار نادانان است.»
هزلگویی یعنی صحبتهایی که سروته ندارد. «فکاهه» یعنی شوخی. «سفها» جمع سفیه است؛ کسانی که عقلشان را به کار نمیاندازند و حالت بچگی دارند، با اینکه کودک نیستند. «صناعه» به معنی ساختن است.
افراد جاهل چیزهایی از خود میبافند تا دیگران را بخندانند، بدون اینکه سخنشان نفعی برای خود و بقیه داشته باشد. این کار بهخودیخود کراهت دارد و اگر موجب استهزاء یا آبروریزی مؤمنی شود، حرام است.
گاهی انسان سخن یا حکایت خندهداری میگوید و فایده و نتیجۀ خوبی در سخنش نهفته، این خوب است، امّا صرف اینکه بخواهد دیگران را با سخنان بیهوده که هیچ نتیجهای ندارد، بخنداند، نهتنها رفع خستگی نمیکند، بلکه برای مؤمنان و آنها که کمی حواسشان جمع است، موجب دلگرفتگی میشود.
تفسیر سوره شعراء آیه ۱۹۸ تا ۲۰۱
وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى بَعْضِ الْأَعْجَمینَ(198) فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنینَ(199) کَذلِکَ سَلَکْناهُ فی قُلُوبِ الْمُجْرِمینَ(200) لا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلیمَ(201)
اگر آن را بر مردم غیرعرب نازل میکردیم(۱۹۸) و پیامبر آن را برایشان میخواند، به آن ایمان نمیآوردند.(۱۹۹) اینگونه آن را در دلهای گناهکاران رسوخ میدهیم(۲۰۰) ولی به آن ایمان نمیآورند تا عذاب دردناک را ببینند.(۲۰۱)
خدای تعالی فرمود: اگر این قرآن بر غیرعرب نازل میشد، عربها هرگز به آن ایمان نمیآوردند.
علت این امر آن است که بیشتر اعراب تعصب قومیتی شدیدی دارند و زیربار غیر خود نمیروند، حتی اگر حق باشد.
تعصب جاهلانه
تعصب یعنی اینکه شما بهخاطر اینکه ایرانی هستید، هر غیرایرانی را رد میکنید، هرچند خوب و دیندار باشد، البته اکثرقریببهاتفاق ایرانیان چنین تعصبی ندارند، امّا در میان برخی عربها چنین تعصبی وجود دارد؛ لذا خدای تعالی میفرماید اگر قرآن به زبان عربی نبود، آنان زیربار آن نمیرفتند.
تعصب بهخودیخود گاهی خوب و گاهی بد است؛ تعصب خوب آنجاست که انسان بر خانواده خود غیرت داشته باشد و نخواهد کسی به همسر و فرزندانش نظر سوء کند یا اجازه ندهد همسر و دخترش بدون حجاب و چادر و با صورت آرایشکرده از خانه خارج شوند. البته اگر آنها به حرفش گوش ندهند، غضب نمیکند و با خوبی رفتار میکند، امّا خیلی ناراحت میشود.
ما ایرانی هستیم، خاک و مردمان خوب و بااخلاقی داریم، ولی اینطور نیست که بگوییم فقط ما خوب هستیم و غیرایرانیها را، حتی اگر افراد خوبی باشند، قبول نداریم.
تعصب جاهلانه و ناپسند آن است که بگوید خانواده من بهترین خانواده است و هیچکس مثل آنها نیست یا بگوید هیچ کشوری مثل کشور ما نیست؛ هیچ شهری مثل شهر ما نیست؛ هیچ مسجدی مثل مسجد ما نیست، ما از همه بهتریم! حتی اگر خوبیهایی در دیگران ببیند، میگوید چون از ما نیستند، قبولشان نداریم.
تفسیر نمونه دربارۀ تعصب نکاتی مطرح کرده و روایاتی آورده که مطالعۀ آن خالی از لطف نیست:
«تعصب» و «عصبیت» در اصل از ماده «عصب» به معنى پىهایى است که مفاصل را به هم ارتباط مىدهد، سپس هرگونه ارتباط و به هم پیوستگى را تعصب و عصبیت نامیدهاند، امّا معمولاً این لفظ در مفهوم افراطى و مذموم آن به کار مىرود.
دفاع افراطى از قوم و قبیله و نژاد و وطن، سرچشمه بسیارى از جنگها در طول تاریخ بوده است و عاملى براى انتقال خرافات و زشتیها تحت عنوان آداب و سنن قبیله و نژاد- به اقوام دیگر شده است.
این دفاع و طرفدارى افراطى گاه به جایى مىرسد که بدترین افراد قبیله در نظر او زیبا، و بهترین افراد قبیلۀ دیگر در نظر او زشت و شوم است، و همچنین آداب و سنّتهاى زشت و زیبا و به تعبیر دیگر تعصب نژادى پردهاى است از خودخواهى و جهل که بر روى افکار و درک و عقل انسان قرار مىگیرد و قضاوت صحیح را از کار مىاندازد.
این حالت عصبیت در میان بعضى اقوام صورت حادترى دارد، از جمله گروهى از عرب که به تعصب معروف و مشهورند و در آیات فوق خواندیم، تعصب عربى جاهلى تا آن حد بود که اگر قرآن بر غیرعرب نازل مىشد هرگز به آن ایمان نمىآوردند.
در روایات اسلامى نیز از موضوع تعصب بهعنوان یک اخلاق مذموم، شدیدا نکوهش شده است تا آنجا که در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام صلّیاللّهعلیهوآله مىخوانیم:
«مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّهٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّهٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّهِ»[1]
«کسى که در قلبش به اندازه دانه خردلى عصبیت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور مىکند.»
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم:
«مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَهَ الْإِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ»[2]
«کسى که تعصب بهخرج دهد یا براى او تعصب داشته باشند پیوند ایمان را از گردن خویش برداشته است.»
از روایات اسلامى نیز استفاده مىشود که ابلیس نخستین کسى بود که تعصب به خرج داد.
«أَمَّا إِبْلِیسُ فَتَعَصَّبَ عَلَى آدَمَ لِأَصْلِهِ وَ طَعَنَ عَلَیْهِ فِی خِلْقَتِهِ فَقَالَ أَنَا نَارِیٌّ وَ أَنْتَ طِینِی»[3]
«ابلیس در برابر آدم بهخاطر اصل و اساس خویش تعصب ورزید و آدم را مورد طعن قرار داد و گفت: من از آتشم تو از خاک! و سپس اضافه مىفرماید:
«فَإِنْ کَانَ لَا بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الْأُمُور»[4]
«اگر قرار است تعصبى داشته باشید این تعصب شما بهخاطر اخلاق پسندیده، افعال نیک و کارهاى خوب باشد.»
لذا در حدیثى از امام على بن الحسین علیهماالسلام مىخوانیم که از آن حضرت دربارۀ تعصب سؤال کردند فرمود:
«الْعَصَبِیَّهُ الَّتِی یَأْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا أَنْ یَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ أَنْ یُحِبُّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنْ مِنَ الْعَصَبِیَّهِ أَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ»[5]
«تعصبى که انسان بهخاطر آن گناهکار مىشود این است که اشرار قومش را بهتر از نیکان قوم دیگر بداند، امّا اینکه انسان قوم و قبیله خویش را دوست دارد عصبیت نیست. عصبیت آن است که انسان قوم و قبیله خود را در ستمگرى یارى دهد.»
امیر مؤمنان على علیهالسلام فرمود:
«إِنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ یُعَذِّبُ سِتَّهً بِسِتٍ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّهِ وَ الدَّهَاقِنَهَ بِالْکِبْرِ وَ الْأُمَرَاءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجَّارَ بِالْخِیَانَهِ وَ أَهْلَ الرُّسْتَاقِ بِالْجَهْلِ»[6]
«خداوند شش گروه را بهخاطر شش صفت عذاب مىکند؛ عرب را بهخاطر تعصبش، کدخدایان (و صاحبان زمین و ثروت) را بهخاطر کبرشان، زمامداران را بهخاطر ستمشان، فقها را بهخاطر حسدشان تجار را به خاطر خیانتشان و روستاییان را بهخاطر جهل.»[7]
همۀ امرا و زمامداران و فقها و روستاییان اینطور نیستند، امّا این خطر در کمینشان است.
کسی که تعصب جاهلی بهخرج میدهد ایمان درستی ندارد و دین در قلبش وارد نشده و در اعضاء و جوارحش ظاهر نشده است.
وقتی خدای تعالی آدم را خلق کرد، ملائکه اعتراض کردند و بهخاطر سابقهای که وجود داشت، گفتند: آیا میخواهی کسی را خلق کنی که فساد میکند؟
خداوند فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَهِ»
همۀ اسماء را به آدم آموخت سپس آنها را بر ملائکه عرضه داشت.
ملائکه گفتند خدایا ما چیزی جز آنچه تو به ما یاد دادی نمیدانیم. بعد هم خدا فرمود سجده کنید. آدم را قبلۀ فرشتگان قرار داد و آنها بهسوی او سجده کردند، جز شیطان که گفت خلقت من از آتش است و خلقت آدم از خاک. این تعصب موجب شد خود را بهتر از آدم بداند و از دستور خداوند سرپیچی کند.
تعصب در میان طلاب و مؤمنان هم وجود دارد؛ مثلاً به طلبهای میگویی سرِ درس فلانی بنشین، میگوید من از او عالمتر هستم و هرگز در درس او حاضر نمیشوم! هر کسی باید خود را امتحان کند تا مبادا تعصب درونش باشد.
امروز هم تعصب جاهلانۀ عجیبی در میان صهیونیستهای یهودی وجود دارد، طوری که حاضرند دنیا نباشد و خودشان باشند. حتی رئیسجمهور آمریکا هم مجبور است به خواستههای آنها تن دهد.
خدایا بهحق محمّد و آلمحمّد همۀ دوستان ما را از عصبیت جاهلی حفظ بفرما! همۀ ما را از هر اخلاق بدی که درونمان است؛ کینه، بخل، حسد، کبر و… حفظ کن!
خدا هرچه زودتر شرّ یهودیان را از سر مسلمانان کم کند و دنیا را از دست آنان نجات دهد. همین یهودیان بودند که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله را آنقدر اذیت میکردند.
[1]. کافی، ۲، ۳۰۸.
[2]. کافی، ۲، ۳۰۷.
[3]. نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۲ (قاصعه).
[4]. همان.
[5]. کافی، ۲، ۳۰۸.
[6]. بحارالأنوار، ۲، ۱۰۸.
[7]. تفسیر نمونه، ۱۵، ۳۵۴.