سوره اعراف آیه ۹۰ تا ۹۲ | جلسه ۴۸
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره اعراف آیه ۹۰ تا ۹۲| یکشنبه ۱۳۹۴/۰۳/۲۴ | جلسه ۴۸ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره اعراف
وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْبآ اِنَّکُمْ اِذآ لَخاسِرُونَ(90)
سران قومش که کافر بودند گفتند: اگر از شعیب پیروى کنید، قطعآ شما هم زیانکار خواهید شد.
فَأخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ(91)
پس زلزله آنان را گرفت و در خانههاى خود به رو افتاده بودند.
الَّذینَ کَذَّبُوا شُعَیْبآ کَأنْ لَمْ یَغْنَوْا فیهَا الَّذینَ کَذَّبُوا شُعَیْبآ کانُوا هُمُ الْخاسِرینَ(92)
آنان که شعیب را تکذیب کردند، گویى هرگز در آن سرزمین نبودند. آنان که شعیب را تکذیب کردند، همان زیانکاران بودند.
وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ…؛ اشراف و سرکردگان قوم شعیب گفتند: اگر شعیب خواست از شهر بیرون رود، هر کس با او برود، زیانکار خواهد شد. آنها منظور خود را از «زیانکار» مشخص نکردند و این نوع تهدید مجمل، خود موجب اضطراب و هراس بیشتر مىشود.
معمولا سران مستکبر و زورمند، مؤمنان را از بعضى حقوق اجتماعى خود محروم کرده، آنان را مورد تهمت قرار مىدهند؛ مثل فرعون و نمرود و اطرافیانشان.
در هر خانواده، قبیله و روستا یا در هر جامعهاى، وقتى جوان و نوجوانى مىخواهد مؤمن و اهل عبادت باشد و در میان کسانى قرار مىگیرد که اعتنایى به این مسائل ندارند، او را به خاطر عقاید و عباداتش مسخره و اذیت مىکنند. این روال، همیشه در همه جا وجود داشته است. قرآن کریم درباره روش برخورد با این افراد، در سوره فرقان مىفرماید :
(وَ اِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامآ )
«و چون افراد نادان آنان را مورد خطاب قرار دهند، مىگویند: سلام.»
«سلام» یعنى سخن مسالمتآمیزى که باعث اصلاح جهالت آنان شود.
در سوره قصص نیز مىفرماید :
(وَ اِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أعْمالُنا وَ لَکُمْ أعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلینَ )
«و چون سخن بیهودهاى مىشنوند، از آن رو مىگردانند و مىگویند : اعمال ما براى ما و اعمال شما براى شما. بروید به سلامت. ما در پى نادانان نیستیم.»
در سوره نحل مىفرماید :
(ادْعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أحْسَنُ )
«با حکمت و اندرزى نیکو مردم را به راه پروردگارت فرا بخوان و با آنان با نیکوترین روش مجادله کن!»
فَأخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ؛ «رَجْفَه» به معناى لرزش است و «جاثِم» یعنى به رو افتاده.
قرآن کریم سه عذاب براى قوم شعیب بیان کرده است؛ ابتدا زمینلرزه بسیار شدیدى سرزمین مَدیَن را تکان داد؛ سپس صیحهى آسمانى، آنها را فرا گرفت و به رو بر زمین افتادند و مردند، به گونهاى که گویى هرگز ساکن آن دیار نبودند.
در اَیکه، هفت روز گرماى سوزان آن سرزمین را فرا گرفت و هیچ نسیمى نوزید. پس از آن، ناگاه قطعه ابرى در آسمان ظاهر شد و نسیمى وزیدن گرفت. مردم از خانههاى خود بیرون ریختند و به طرف سایهى ابر رهسپار شدند. در این هنگام صاعقههاى مرگبار و گوشخراش از ابر برخاست به دنبال آن، آتش بر سر مردم فرو ریخت و آنها را به هلاکت رساند.
رحمت خدا، وسیع است. تا انذارها براى قومى نیاید؛ حجت بر آنها تمام نشود و مهلت کافى داده نشوند، چنین عذابهایى نازل نمىشود.
شهید آیت الله دستغیب در کتاب داستانهاى شگفت ماجراى زلزله قیر و کارزین را ذکر کرده است. درباره علّتهاى وقوع آن و خوابها و مکاشفاتى که برخى افراد در آن زمان دیدند، مطالبى ارائه شده که مطالعه آن مفید است.
الَّذینَ کَذَّبُوا شُعَیْبآ کَأنْ لَمْ یَغْنَوْا فیهَا؛ «غنى، یغنى» در مکان، به معناى ماندن و بودن در جایى است و چون «لم» بر سر آن آمده، معناى «هرگز نبودن» مىدهد. قوم شعیب چند قرن در دو شهر مدین و ایکه زندگى مىکردند، ولى بر اثر عذاب الهى چنان نابود شدند که گویى هرگز در آنجا نبودند.
الَّذینَ کَذَّبُوا شُعَیْبآ کانُوا هُمُ الْخاسِرین؛ در قرآن، مصادیق مختلف «خاسر» (زیانکار) برشمرده شده است؛ از جمله در سوره بقره مىفرماید :
(الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الاْرْضِ أُولئِکَ هُمُ الخاسِرُونَ )
«کسانى که عهد خدا را پس از بستن، مىشکنند و آنچه را به پیوند آن فرمان داده، مىگسلند و در زمین فساد کردند، هم آنان زیانکارانند.»
«یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ» (نقض عهد با خدا) یعنى بعد از آنکه انسان با خدا عهد بست ایمان بیاورد؛ گناه نکند و اعمال صالح انجام دهد، عهد خود را بشکند. «یَقْطَعُونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ یُوصَل» یعنى قطع کردن آنچه خدا امر به پیوند آن داده است؛ مثل صله رحم، که بعضى، به خاطر مسائل دنیا یا بىهیچ دلیل عقلى، آن را قطع مىکنند و گاه سالها با پدر و مادر یا خواهر و برادر خود رفت و آمد نمىکنند. فساد در زمین نیز مصادیق مختلف دارد؛ مثل سرقت، اعمال منافى عفت و…
زیانى که خداوند در اینجا مىفرماید، مختص تکذیب کنندگان شعیب نیست؛ همهى کافران و مشرکانى که پیامبران الهى را تکذیب کردند همچنین کسانى که ائمه اطهار علیهم السلام را تکذیب کردند، در زمرهى زیانکارانند.
در سوره آل عمران، درباره گروه دیگرى از زیانکاران چنین مىفرماید :
(وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاْسْلامِ دینآ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی اْلآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرینَ )
«و هر کس جز اسلام، دینى برگزیند، هرگز از او پذیرفته نمىشود و در آخرت از زیانکاران است.»
در سوره کهف نیز مىفرماید :
(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاْخْسَرینَ أعْمالا * الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعآ )
«بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازم؟ آنها که تلاششان در زندگى دنیا تباه شد، در حالى که به گمان خود نیکوکارند.»
در تفسیر، یکى از علّتهاى تباه شدن اعمال «عُجب» بیان شده است. بدتر از عجب، «ادلال» است یعنى ناز کردن براى خداى تعالى و منّت گذاشتن بر او.
عُجب، از آثار نفس است که موجب مىشود انسان، خود را از همه بهتر بداند. بجاى آن که ثمره عبادتهایش، ندیدن خود و تواضع در برابر خداى تعالى و مردم باشد، خود را از همه بالاتر و بهتر مىبیند. بعضى افراد هم در زبان مىگویند: من بدم، امّا در دل، خود را از همه بهتر مىدانند.
آدمى حتّى اختیار اعضا و جوارح خود را هم ندارد. قلب، در هر دقیقه حدود هفتاد مرتبه مىزند، بدون آنکه اختیار آن دست خود شخص باشد. در یک عمر هشتاد ساله، نزدیک به سه میلیارد بار، مىتپد و این که چه زمانى از حرکت بایستد، دست خداست و نه هیچ کس دیگر. ششها هم دائم در حال باز و بسته شدن هستند؛ در هر نفس، اکسیژن مىگیرند و دى اکسید کربن پس مىدهند. به قول سعدى :
«منّت خداى را عزّ و جلّ که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسى که فرو مىرود، ممد حیات است و چون بر مىآید، مُفرّح ذات؛ پس در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمت، شکرى واجب. از دست و زبان که برآید ، کز عهده شکرش به در آید.»
مغز با سلولها و رگهاى شگفتانگیزش، مرکز بدن است و خاطرات پنجاه ساله را در عرض چند ثانیه به یاد مىآورد.
هر پزشک سالها درس مىخواند تا در قسمتى از یک عضو بدن متخصص شود، امّا سلامت و بیمارى، حیات و مرگ دست خداست، نه دست دکتر متخصص.
همهى اینها خلقت پروردگار است و هیچ کس نقشى در خلقت خود و دیگرى ندارد. چرا آدمى باید خود را بالا بگیرد و تکبّر کند؟ اگر به خاطر عبادت است که این کمترین وظیفه بنده در برابر خالق خویش است، اگر او را مىشناسد. البتّه هیچ کس قادر به شناخت کامل پروردگار نیست: «مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک» لکن هر کس به اندازه شناختى که از خداى تعالى دارد، باید شاکر نعمتهاى بىکران او باشد؛ این شکر، براى خود انسان مفید است و آرامش خاطر و سعادت ابدى را برایش به ارمغان مىآورد.
خداى تعالى در آیات دیگر، کافران را زیانکار معرفى کرده، اطاعت از آنان و نیز پیروى از شیطان را موجب خسران دانسته است.
معناى خسران
در گذشته، مردم برف زمستان را در کیسه مىریختند و در چاه مىانداختند؛ سپس در تابستان آنها را بیرون مىآوردند و مىفروختند. بعضى فروشندگان، برفهایشان بدون مشترى مىماند و کسى آنها را نمىخرید. در گرماى تابستان، برفها ساعت به ساعت کوچکتر مىشدند و سرمایهى آنها، رفته رفته آب مىشد. آنها هم با ناله و زارى مىگفتند: سرمایهام از دستم رفت و بیچاره شدم.
کسى که تابع نفس و شیطان مىشود، آرام آرام سرمایه عمرش را از دست مىدهد و زیانکار و خسرانزده مىماند؛ بزرگترین زیان، همین است. در سوره احقاف مىفرماید :
(أذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ )
«سرمایههاى پاک خود را در زندگانى دنیا به سر رساندید و از آن بهرهمند شدید و امروز به عذابى خفّتبار کیفر مىشوید.»
«طیّبات» فطرت توحیدى انسان است که مىتواند استفادههاى خوب از آن بکند و بهرههاى فراوان از آن ببرد.
در سوره جاثیه مىفرماید:
(وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الاْرْضِ وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ )
«فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست و روزى که قیامت برپا شود، آن روز اهل باطل زیان مىبینند.»
امام سجّاد علیه السلام در بازار مى رفت که یک مسخرهچى آمد و از سر استهزا، عبا را از دوش حضرت برداشت. ایشان هیچ توجّهى به او نکردند و به راه خود ادامه دادند. عدّهاى عبا را از او گرفته، به حضرت دادند و عذرخواهى کردند. امام پرسیدند: او که بود؟ گفتند: شخصى بطّال است. فرمود: به او بگویید: روزى مىرسد که انسانهاى غافل و بطّال زیانکار مىگردند.[