سوره اعراف آیه ۳۲ | جلسه ۱۶
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره اعراف آیه ۳۲ | چهارشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۲۲ | جلسه ۱۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره اعراف
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللهِ الَّتی أخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ اْلآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
بگو: چه کسى زینتى را که خدا براى بندگانش خلق کرده و روزىهاى پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در دنیا براى کسانى است که ایمان آوردهاند و در آخرت مخصوص آنان است. این گونه آیات خود را براى آنان که مىدانند شرح مىدهیم.(32)
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللهِ الَّتی أخْرَجَ لِعِبادِهِ؛ در این آیه، خداى تعالى «زینت» را به خود نسبت مىدهد که در دسترس بندگانش قرار داده است. بنابراین همهى بندگان خدا، چه مؤمن و چه کافر، مىتوانند از زینتهاى الهى استفاده کنند. امّا منظور از «زینه الله» چیست و مگر زینت غیر الهى هم وجود دارد؟
خداى تعالى در سوره آل عمران مىفرماید :
(زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الاْنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ )
«محبّت خواستنىها، از زنان، فرزندان و گنجینههایى از طلا و نقره و اسبهاى نشاندار و چارپایان و مزارع، در نظر مردم آراسته گردیده است. اینها اسباب زندگى دنیاست و نیکفرجامى فقط نزد خداست.»
آن که شهوات را براى انسان زینت مىدهد، شیطان است. یعنى زن، فرزند، اندوختههای مالى، مرکبهاى عالى، کشتزار، زراعت و چارپایان از مصادیق «شهوات» هستند که شیطان، محبّت آنها را براى انسان زینت مىدهد.
امّا بىتردید «زینه الله» که خداوند براى بندگانش مهیّا ساخته، چیزى غیر از اینها نیست، لکن نوع نگاه و برخورد انسان با این نعمتهاست که آنها را زینه الله یا زینت شیطان مىکند. اگر محبّت این نعمتها بیشتر از محبّت خداوند شد، تبدیل به شهوت مىشود و زینت شیطانى به حساب مىآید.
(قُلْ اِنْ کانَ آباوُکُمْ وَ أبْناوُکُمْ وَ اِخْوانُکُمْ وَ أزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى یَأْتِیَ اللهُ بِأمْرِهِ وَ اللهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ )
«بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و بستگانتان و اموالى که به دست آوردهاید و تجارتى که از کسادى آن بیم دارید و خانههاى دلخواهتان در نظر شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه خدا محبوبتر است، منتظر باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خدا هرگز فاسقان را هدایت نخواهد کرد.»
کسى که ازدواج مىکند، باید همسر خود را دوست بدارد؛ آداب همسردارى را به نیکویى بجا آورد و به وظایف خود کاملا عمل کند، امّا در عین حال باید مراقب باشد که خدا، پیامبر و احکام دین نزدش مهمتر و محبوبتر باشد؛ در این صورت همسر، براى او «زینه الله» است، وگرنه مصداق حبّ الشهوات مىشود. در انتخاب همسر باید ابتدا دیندارى طرف مقابل را لحاظ کرد و پس از آن به جمال و زیبایى او و دیگر مسائل توجّه نمود!
یکى دیگر از مصادیق زینت، فرزند است که میوهى دل و نور چشم انسان است. فرزند به شرطى زینت الله محسوب مىشود که او را با زبان خوب و روش نیکو، به احکام شرع و اخلاق خوب دعوت کرد و از گناه بازش داشت.
طلا و جواهرات نیز زینت زندگى دنیا هستند، به شرط آن که به اندازه معمول، تهیه و استفاده شود. چه لزومى دارد یک زن مقادیر زیادى طلا بخرد و نگهدارى کند، بدون آن که بتواند از همهى آنها استفاده نماید؟ این زینت الله نیست. همچنین استفاده از طلا براى مرد، زینت شیطانى است. استفاده از نقره به عنوان انگشتر، بسیار خوب و مستحب است، ولى به عنوان ظرف، حرام و از شیطان است.
اتومبیل، زینت الله است، به شرط آن که در حد متعارف و معمول باشد، امّا نباید چنان محبّت انسان را به خود جلب کند که بیشتر وقت خود را به آن اختصاص دهد و هر ساعت دور آن باشد! همچنین نباید ماشینى بسیار گرانقیمت و تجملى خریدارى کند، حتّى اگر توانایى مالى داشته باشد.
زیبا کردن خانه؛ رنگ زدن در و دیوار؛ گچ کارى، نورپردازى و خریدن مبل و وسایل زندگی، بسیار خوب است، ولى نباید در این کارها اسراف کرد! خداوند اسرافکاران را دوست نمىدارد و این کار، زینت شیطانى است، حتّى براى کسانى که وضع مالى خوبى دارند.
در لباس پوشیدن هم نباید به اسراف افتاد و بیش از حد معمول هزینه کرد. نتیجه اسرافکارى در زینتهاى دنیا، مبتلا شدن به تفاخر و تکبّر است.
مردى توانگر، با جامهاى فاخر نزد پیامبر آمد و در کنار او نشست؛ سپس مردى تنگدست، با جامهاى کهنه آمد و در کنار مرد توانگر نشست. توانگر دامن جامه خویش از زیر پاى او بیرون کشید. رسول خدا به او فرمود: «آیا ترسیدى که از فقر او چیزى به تو بچسبد؟» گفت: نه.
پیامبر فرمود: «پس چه چیز تو را به کارى که کردى واداشت؟» آن مرد در پاسخ گفت: مرا همدمى (شیطانى) است که هر کار زشتى را در نظرم مىآراید و هر کار نیکویى را زشت نشان مىدهد، اکنون نصف مالم را به او مىدهم.
رسول خدا به آن مرد تنگدست فرمود: «آیا مىپذیرى؟» گفت: نه؛ پس آن مرد به او گفت: براى چه؟ گفت: بیم آن دارم که آنچه به درون تو راه یافته است، به درون من نیز در آید.
نه فقط مال، بلکه مقام هم زینت محسوب مىشود؛ اگر در راه خدمت به مردم به کار گرفته شود و فعل و قول انسان در دایرهى حق و عدالت باشد، زینت الله است، ولى اگر براى رسیدن به کرسى و مقام، حق را زیر پا بگذارد و ناحق بگوید، تبدیل به زینت شیطانى مىشود.
وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ لازم است لقمهاى را که انسان مىخورد، پاک و حلال باشد. رزق منحصر به آب و غذا نیست و شامل همهى دارایىهاى انسان، حتّى مقام او نیز مىشود که باید از راه شرعى بدست آید و اسباب خدمت به دیگران و شکرگزارى خداوند باشد. لازم است شخص مؤمن با آنچه دارد، دیگران را متوجّه خدا کند. آقایان طلّاب، اگر به مقام علمى رسیدند و کسانى دورشان جمع شدند، باید آنها را رو به خدا بیاورند و خود را مهذّب کنند.
قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا خالِصَهً یَوْمَ الْقِیامَهِ؛ وقتى انسان از نعمتهاى خدا استفاده مىکند و متوجّه و شاکر او مىشود و آنها را وسیلهى تهذیب و دیندارى خود قرار مىدهد، در واقع براى عالم برزخ خود نورانیت ذخیره مىکند و آنجا برایش ظاهر مىشود و خالص آن را در قیامت مىبیند.
کَذلِکَ نُفَصِّلُ اْلآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون؛ این آیه را باید به همراه دو آیات سورههاى آل عمران و توبه کنار هم گذاشت تا متوجّه منظور خداى تعالى شد، ولى آن که نمىخواهد بفهمد و فقط خوشى دنیا را مىخواهد، همین آیه را مىگیرد و در استفاده از نعمتها اسراف مىکند و به تجمل و تفاخر مىافتد و حتّى مرتکب حرام مىشود، دست آخر هم مىگوید: «مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللهِ الَّتی أخْرَجَ لِعِبادِهِ»
انقلاب اسلامى در بیان شهید بهشتى
شهید آیت الله بهشتى از دوستان بسیار خوب امام خمینى بود و در خبرگان قانون اساسى، معاون آیت الله منتظرى و در عمل گردانندهى خبرگان بود. ریاست حزب جمهورى اسلامى را بر عهده داشت؛ بسیار متقى و نزد امام، محبوب بود. بعد از شهادتش امام فرمود : بهشتى یک ملت بود.
ایشان در یکى از سخنرانىهاى خود چنین مىگوید :
«انقلاب شما ملت قهرمان، همان طور که همیشه بر آن تکیه دارید، انقلاب اسلامى است. مردم ما از زور و ستم و فشار رژیم شاه مزدور امریکا در منطقه به ستوه آمده بودند. مشکلات و رنجهاى زیادى داشتند. امّا وقتى از یک قشر متعهد آگاه عظیم مىپرسیدى آقا، درد اصلى چیست، مىگفت: دارند اسلام را در جامعه ما ریشهکن مىکنند؛ دارند جامعه ما را به سوى بىعفتى و ناپاکدامنى پیش مىبرند؛ دارند دخترها و پسرهاى ما را از فضایل معنوى و اخلاقى اسلام دور مىکنند. مىگفتند برنامههاى گوناگون به فضیلتها و ارزشهاى متعالى انسانى آسیب مىرسانند. رادیو، تلویزیون، سینما، تماشاخانه، روزنامه، مجلات، همه اینها دارند به ترویج فساد کمک مىکنند. بنابراین، درد اصلى و رنج جانکاهى که بسیارى از مردم متعهد ما داشتهاند، درد اسلام بود.
درد این بود که امریکا و رژیم مزدور آمریکا مانع از حاکمیت الله و حاکمیت اسلام و حاکمیت قرآن بر این سرزمین و این جامعه هستند. البتّه درد فقر، درد تبعیض، رنج مشکلات اجتماعى هم بود. مردم ما این را هم یافته بودند که ثروتهایشان به غارت مىرود و بسیارى از آنها در رنج و فقر و محرومیت زندگى مىکنند. مردم تبعیضها را مىدیدند. محرومتر شدن پیوسته محرومان و چاق و چلهتر شدن فزاینده محروم کنندگان و استثمار کنندگان را هم مىدیدند. از این هم رنج مىبردند. به طور جدى دنبال از بین بردن این محرومیت و این تبعیض هم بودند. اما شعارهایشان یکجا و یک پارچه شعارهاى اسلام بود. به همین دلیل، در این انقلاب قشر متوسط هم که نسبتا برخوردار بود و خیلى هم محروم نبود، حرکت مىکرد و حضور داشت.
برادران عزیزى که در طول این سالها در صحنهها حضور داشتید و اکنون برخى از شما را اینجا مىبینم! شما همه وقتتان را الان دارید صرف کار مىکنید. مبارک باد بر شما این عشق و این پشتکار که مسئولیتها را با جان و دل قبول کردهاید و کار و خانه و زندگى را رها کردهاید و باز هم دنبال تداوم انقلاب هستید! اما به شما عرض مىکنم، بر همه شما لازم است حداقل ماهى یک بار یا دو بار به همین مساجد، به میان همین مجامع بیایید و با مردم باشید. ده نفر باشد یا دههزار نفر، فرقى نمىکند. براى ما انسان، انسان است. براى ما یک انسان، امت است. مکتب ما این است که هرکس یک انسان را بکشد گویى همه انسانها را نابود کرده، و هر کس یک انسان را زنده کند گویى همه انسانها را زنده کرده است. مکتب ما این است. این نص قرآن ماست. کارى نداشته باشید که چند نفر در این مساجد و مجامع هستند. بیایید با همان زبان خودمانى حرف بزنید. نگویید ما سخنران نیستیم. دوره گرمى سخنرانیهاى حرفهاى گذشت. الان دلها و وجدانها چیز دیگرى مىخواهد. بیایید با همان زبان خودمانى مشهودات خودتان را در طول این سالها براى این مردم بگویید و بازگو کنید. بگویید که در این سالها چه گذشت. بگویید که خواهان چه بودید. بگویید که پیشتازان و پیشگامان شهادت در راه این انقلاب، خونبهایشان چه بود و براى چه شهید شدند. اینها را بگویید. من سخت نگرانم که اگر شما از بام تا شام به دنبال کارها و فعالیتها بروید و در مجامع نباشید و با مردم حرف نزنید، چهره انقلاب را جور دیگرى به نسلهاى نو خاسته معرفى کنید. این امر، خطر تحریف و انحراف انقلاب را به دنبال خواهد داشت.
امیدوارم این تمناى من به گوش همه برادرها و خواهرهاى رنجدیده و زحمتکشیده این دورههاى طولانى برسد و آنان وظیفه خود بدانند که در مجامع، در خانه، در مدرسه، در مسجد، در حسینیهها حاضر بشوند و گذشتهها را آنطور که بوده است، با صداقت و امانت براى مردم نقل کنند؛ بخصوص براى نوجوانها و جوانهایى که جز این دو – سه سال اخیر انقلاب چیزى یادشان نیست. اگر شما اینها را نقل کنید، تاریخ، این صفحهها را روشنتر، گویاتر و روشنگرتر نگه خواهد داشت و این واجب است. انقلاب اسلامى است. در یک انقلاب اسلامى، در تداوم انقلاب، تکیه مردم بیش از هر چیز روى حفظ هویت اسلامى انقلاب است. مردم آب مىخواهند، نان مىخواهند، پوشاک مىخواهند، مسکن مىخواهند، نظافت و پاکیزگى مىخواهند، شغل و کار و درآمد مىخواهند، تفریحات سالم مىخواهند، ورزش مىخواهند، مدرسه و دانشگاه مىخواهند، همه اینها را مىخواهند، اما در پرتو اسلام. اگر به مردمى که انقلاب اسلامى کردهاند بگویید قرار است به برکت انقلاب براى شما خوراک خوب، پوشاک خوب، مسکن خوب، شهرسازى خوب، روشنایى و برق منظم و مرتب، بهداشت و بیمارستان، اشتغال و کار، مدرسه و دانشگاه، خیلى زود و در زمان کوتاه تقدیم کنیم، اما این کار همراه با حاکمیت اسلام و در پرتو اسلام صورت نمىگیرد، جوابشان چیست؟
ما امروز مىگوییم، دیروز هم گفتیم، فردا هم اگر زنده باشیم خواهیم گفت که ما همه این مواهب را مىخواهیم و جدا هم به دنبالش هستیم، اما نه منهاى اسلام، بلکه با اسلام. (تکبیر حضار) و حتى نه با اسلام، که بر اساس اسلام و در پرتو اسلام و بر مبناى قانون اسلام. چون با اسلامى که ما مىگوییم از قبیل آن با اسلام آریامهرى نیست. اسلام آریامهرى اسلامى بود که مسجدها تر و تمیز و آباد مىشدند، کاشى هم مىشدند، فرش و قالى هم مىشدند، اجتماعات هم بود، عاشورا هم بود، تاسوعا هم بود، ماه رمضان هم بود، نام اسلام هم بود، رادیو هم قرآن مىخواند، شبهاى ماه رمضان هم دعاى سحر مىخواند، ابوحمزه مىخواند، مناجات مىخواند، اما نظام، نظام اسلامى نبود. براى ما مسأله این است که وقتى مىگوییم با اسلام، این با اسلام ما با با اسلامى که دیگران مىگویند فرق دارد. با اسلام ما یعنى اینکه همه این مواهب بر اساس حاکمیت اسلام است و اینکه قانون اسلام حاکم شود.»
دوستان عزیز نباید حتّى به شوخى، سخنان جاهلانهاى بر زبان بیاورند مبنى بر این که نباید انقلاب مىکردیم و شاه بهتر بود. انقلاب خیلى خوب است و از ابتدا خوب بود، امّا باید مراقب آن باشیم. ما نمىخواهیم هیچ بیگانهاى بر ما مسلط باشد، نه آمریکا، نه روسیه، نه چین و نه هیچ کشور دیگرى. ما مملکت مستقل اسلامى در پرتو قرآن و سنّت مىخواهیم و در کنار انتقادهایى که داریم، انقلاب اسلامى را دوست مىداریم و هرگز از آمریکا و دیگر بیگانگان نمىخواهیم کار ما را اصلاح کنند.
همه ما امام خمینى را دوست مىداریم و مىدانیم کار خوبى کرد و دلهاى مردم را به سوى خدا آورد. بهترین چیز براى انقلاب این است که جوانها، با اخلاص رو به مساجد بیاورند و هیچ هدفى جز خدا نداشته باشند، همان طور که اوایل انقلاب این گونه بود. از بزرگان مملکت مىخواهیم کارى کنند که آیندگان نیز مانند همان اوایل، با رغبت و اخلاص و عشق به خدا رو به مساجد بیاورند. در آن زمان جوانها چنان رشد کرده بودند و متوجّه خدا بودند که با شوق به سوى جبههها مىرفتند تا جان خود را فداى دین و اسلام کنند.