سوره اعراف آیه ۲۰۶ | جلسه ۱۱۲
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره اعراف آیه ۲۰۶ | چهارشنبه ۱۳۹۴/۱۰/۱۶ | جلسه ۱۱۲| آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره اعراف
اِنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ(206)
آنان که نزد پروردگار تو هستند، هرگز از عبادت او تکبّر نمىکنند و او را تسبیح مىگویند و براى او سجده مىکنند.
اِنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ؛ این آیه به ویژگى کسانى اشاره مىکند که نزد پروردگار و در مقام قرب او هستند. خداوند منزّه از جسم و مکان است و منظور از نزد او بودن، از جهت فهم و تقرّب به او است.
هر چه انسان بیشتر به نیستى خود و هستى پروردگار پى ببرد؛ یعنى بفهمد چیزى از خود ندارد و هر چه هست از خداست و در تمام بیست و چهار ساعت ملتفت شود کارى از او ساخته نیست، ]به خداوند نزدیکتر مىشود.[ صحبت از جبر نیست؛ صحبت در این است که آدمى، از مغز سر تا پنجهى پا، چیزى را خودش خلق نکرده است. روح، جسم، عقل و همه چیز ما از خداست؛ نه اینکه ما خدا باشیم؛ بلکه یعنى همه کاره خداست و ما هیچیم و خداوند همه چیز. باید این حقیقت را ملتفت شویم! باید بفهمیم که در پیشگاه او فقیر محضیم؛
(یا أیُّهَا النّاسُ أنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ )
«اى مردم! همهى شما محتاج خدایید و فقط خداست که بىنیاز و ستوده صفات است.»
«فقیر» یعنى کسى که از خود چیزى ندارد؛ چه بسا کسى گمان کند ثروتمند است، امّا در واقع همهى دارایىاش، منسوب به او است، نه متعلّق به او؛ یعنى باید همه را رها کند و برود، حتّى مالکیت بدن هم موقت است و سرانجام روزى مىمیرد و در گورش مىکنند. آدمى حتّى مالک روح خودش هم نیست؛ چراکه بعد از مرگ، آن را به حسب اعمالش به جایى مىبرند که کاملا برایش ناشناخته است و هیچ چیز تحت اختیار و اراده او نیست. پدر، مادر، زن، فرزند و دیگر آشنایان هم تا لب گور انسان را همراهى مىکنند و پس از آن هر کس پى کار خود مىرود؛ پس، از هیچ کس و هیچ چیز کارى براى ما ساخته نیست، مگر خدا؛ آن که همه کاره و صاحب اختیار مطلق است، فقط خداست. هر کس این حقیقت را بفهمد، جایگاه و رتبهاش «عِنْدَ رَبِّکَ» خواهد بود؛ یعنى مقرّب پروردگار مىشود.
لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ؛ انبیاء، ائمه، اولیاى خدا و مؤمنان و همچنین ملائکه که روح مجرّدند، هر کدام بنابر رتبهاى که دارند، در مقام قرب پروردگار و نزد اویند. این افراد در مقام بندگى، متواضعند و از پرستش خدا هیچ ابا و استکبارى ندارند.
وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ؛ «تسبیح» یعنى منزّه و برى دانستن خدا از صفات انسانى (صفات سلبیه). نیاز به خواب، خوراک، زن و فرزند در ذات مقدس پروردگار وجود ندارد. «سجده» نیز ظهور نهایت تواضع و ذلّت براى خداست.
به راستى اگر آدمى بفهمد کارهاى نیست و همهکاره خداست، بىهیچ تکبّرى، بندگى خدا مىکند؛ از سر اخلاص او را تسبیح مىگوید و برایش سجده مىکند
سجده در کلام خدا
خداى تعالى در سوره «سجده» مىفرماید :
«فقط کسانى به آیات ما ایمان مىآورند که هرگاه با آن (آیات) به آنان تذکّر دهند، به سجده مىافتند و پروردگارشان را سپاس و تسبیح مىگویند و تکبّر نمىکنند.»
نه فقط انسان، تمام موجودات عالم و بلکه تمام سلولهاى بدن، بدون آنکه بفهمیم، براى خدا سجده مىکنند. قرآن در آیات مختلف به این حقیقت اشاره مىکند؛ از جمله در سوره «رعد» مىفرماید :
(وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الاْرْضِ طَوْعآ وَ کَرْهآ وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الآصالِ )
«و هر چه در آسمانها و زمین است و نیز سایههایشان، با میل یا اکراه، هر صبح و شام براى خدا سجده مىکنند.»
«مَن» بیشتر درباره انسان بکار مىرود، امّا گاهى براى غیر انسان هم استعمال مىشود؛ مثل همین آیه.
همهى عالم لشکر خداست، حتّى اعضاء و جوارح و سلولهاى بدن ما، فرمانبردار اویند؛ اگر او اراده کند و ناگهان قلب یا مغز یا دستگاه تنفس از کار بیفتد، در عرض چند ثانیه همه چیز تمام مىشود و طومار عمر در هم مىپیچد.
در سوره «نحل» مىفرماید :
(وَ لِلّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاْرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ الْمَلائِکَهُ وَ هُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ )
«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از جنبندگان و ملائکه، همه براى خدا سجده مىکنند و هیچ کدام تکبّر نمىکنند.»
«دابّه» یعنى جنبنده، براى مثال ]و به عنوان جزئى از کل آمده است، وگرنه غیر جنبندگان؛ یعنى جمادات، گیاهان و همه چیز براى خدا سجده مىکنند.
در سوره «حج» مىفرماید :
(أ لَمْ تَرَ أنَّ اللهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الاْرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النّاسِ )
«آیا ندیدهاى هر که در آسمانها و هر که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درخت و چهارپایان و بسیارى از مردم براى خدا سجده مىکنند؟»
سجده یعنى تواضع در برابر خدا؛ این کار از سوى انسان، قرار دادن پیشانى بر خاک و اظهار خضوع در برابر او است، و از سوى دیگر موجودات، مجبور و مقهور بودن آنها در برابر ارادهى پروردگار است؛ یعنى تکوینآ و از سر اجبار باید کارى که از آنها خواسته شده، انجام دهند.
(تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الاْرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ اِنَّهُ کانَ حَلیمآ غَفُورآ)
«آسمانهاى هفتگانه و زمین و هر کس در آنهاست، او را تسبیح مىکند و هیچ چیز نیست مگر آنکه او را با سپاس خود تسبیح مىکند، لکن شما تسبیح آنها را نمىفهمید. به راستى او بردبار و آمرزنده است.»
هر گاه آدمى بفهمد در مقابل پروردگار هیچ کاره است، متوجّه تسبیح موجودات مىشود. البته این به معناى آن نیست که در مکاشفه، از در و دیوار و موجوات صداى تسبیح و تهلیل بشنود؛ البته بعید هم نیست، امّا این مکاشفات اهمیّت چندانى ندارد و لزومى به این چیزها نیست؛ مهم این است که انسان بفهمد همه، از جمله خودش در برابر خدا خاضعند؛ چه بخواهند و چه نخواهند.
امام زین العابدین علیه السلام در راه مکه با عباد بصرى برخورد کردند. عباد گفت: آیا شما جهاد را با سختىهایش ترک کرده، رو به حج آوردهاید که کار آسانى است، در حالى که خداوند مىفرماید :
(اِنَّ اللهَ اشْتَرى مِنَ الْمُوْمِنینَ أنْفُسَهُمْ وَ أمْوالَهُمْ بِأنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدآ عَلَیْهِ حَقّآ فِی التَّوْراهِ وَ الاْنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ )
«خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را به بهاى اینکه بهشت براى آنان باشد، خریده است. در راه خدا پیکار مىکنند؛ مىکشند و کشته مىشوند؛ این وعدهى حقّى است بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن و از خدا وفادارتر به عهد کیست؟ پس بشارت باد بر شما به معاملهاى که با او کردهاید و این است رستگارى بزرگ.»
امام سجاد علیه السلام در پاسخ او فرمود: آیهى بعد را هم بخوان!
(التّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکِعُونَ السّاجِدُونَ اْلآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ وَ بَشِّرِ الْمُوْمِنینَ )
«آنان توبه کنندگان، عبادت کنندگان، سپاسگزاران، روزه داران، رکوع کنندگان، سجده کنندگان، آمران به معروف و نهى کنندگان از منکر و نگهبانان حدود خدایند و مؤمنان را بشارت ده!»
امام فرمود: هرگاه کسانى را بیابم که چنین صفاتى دارند، جهاد همراه آنان، برتر از حج است.
از میان سجده کنندگان براى خدا، مجاهدان فى سبیل الله هستند که حاضرند جان و مال خود را با پروردگار خویش معامله کنند.
در سوره «زمر» مىفرماید :
(أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِدآ وَ قائِمآ یَحْذَرُ اْلآخِرَهَ وَ یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ اِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الألْبابِ )
«یا کسى که در طول شب، در حال سجده و قیام به عبادت مشغول است؛ از آخرت بیم دارد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟ بگو: آیا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند برابرند؟ فقط خردمندان متذکّر مىشوند.»
«عالم» آن نیست که صرف و نحو خوانده، بلکه طبق آیهى فوق، کسى است که خدا را بشناسد و او را خالصانه عبادت کند.
در سوره «سجده» مىفرماید :
(تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفآ وَ طَمَعآ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ )
«پهلوهایشان از بستر جدا مىشود و پروردگارشان را با ترس و طمع مىخوانند و از آنچه روزیشان کردهایم، انفاق مىکنند.»
تواضع و سجده براى خدا از خصوصیات بارز افراد باایمان و متّقى است؛ کسانى که از شکم خود گذشتند؛ زبان خویش را کنترل کردند؛ دور لغویات خط کشیدند و از دنیا چشم پوشیدند.
در سوره «علق» مىفرماید :
در سوره «فتح» مىفرماید :
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعآ سُجَّدآ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَ رِضْوانآ سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ)
«محمّد صلّى الله علیه و آله فرستاده خداست و کسانى که با اویند، بر کافران سختگیر، در میان خود مهربانند. آنان را در حال رکوع و سجود مشاهده مىکنى؛ فضل و خشنودى خدا را مىطلبند. نشانهى آنها بر اثر سجود در چهرههایشان نمایان است.»
سجده در روایت
عَنْ أَمِیرِ الْمُومِنِینَ علیه السلام قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ اِلَى النَّبِیِّ صلّى الله علیه و آله فَقَالَ عَلِّمْنِی عَمَلا یُحِبُّنِی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ یُحِبُّنِی الْمَخْلُوقُونَ وَ یُثْرِی اللَّهُ مَالِی وَ یُصِحُّ بَدَنِی وَ یُطِیلُ عُمُرِی وَ یَحْشُرُنِی مَعَکَ. فَقَالَ: هَذِهِ سِتُّ خِصَالٍ تَحْتَاجُ اِلَى سِتِّ خِصَالٍ اِذَا أرَدْتَ أنْ یُحِبَّکَ اللَّهُ فَخَفْهُ وَ اتَّقِهِ وَ اِذَا أرَدْتَ أنْ یُحِبَّکَ الْمَخْلُوقُونَ فَأحْسِنْ اِلَیْهِمْ وَ ارْفُضْ مَا فِی یَدَیْهِمْ وَ اِذَا أرَدْتَ أنْ یُثْرِیَ اللَّهُ مَالَکَ فَزَکِّهِ وَ اِذَا أرَدْتَ أنْ یُصِحَّ بَدَنَکَ فَأکْثِرْ مِنَ الصَّدَقَهِ وَ اِذَا أرَدْتَ أنْ یُطِیلَ اللَّهُ عُمُرَکَ فَصِلْ ذَوِی أرْحَامِکَ وَ اِذَا أرَدْتَ أنْ یَحْشُرَکَ اللَّهُ مَعِی فَأطِلِ السُّجُودَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»
«امیرالمؤمنین روایت فرمود: کسى نزد پیامبر آمد و عرض کرد: عملى به من بیاموزید که خدا مرا دوست بدارد؛ مخلوقات مرا دوست بدارند؛ مالم زیاد شود؛ بدنم سالم بماند؛ عمر طولانى شود و با شما محشور شوم!
حضرت فرمود: این شش خصلت است که حصول آنها نیازمند شش ویژگى است؛ اگر مىخواهى خدا دوستت بدارد، از او بترس و تقوا پیشه کن؛ اگر در پى محبّت مخلوقاتى، به آنان نیکى کن و از آنچه دارند، چشم بپوش؛ اگر بدنبال مال زیادى، زکات بده؛ اگر خواهى بدنت سالم بماند، زیاد صدقه بده؛ اگر طول عمر از خدا مىخواهى، صله رحم کن و اگر دوست دارى خداوند تو را با من محشور کند، در پیشگاه خداى یکتاى قهّار سجدههاى طولانى بجا آور!»
بسیار مهم است که سجده فقط براى خدا باشد، نه براى پیدا شدن آثار آن، مخصوصآ تا حد ممکن لازم نیست نشانهاى در پیشانى ظاهر شود. هر چند بعضی اوقات قهراً ظاهر می شود مانند حضرت سجاد علیه السلام که پینه پیشانى داشتند. اگر در قرآن مىفرماید : (سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ) به معناى پینهى پیشانى یا سرخ و سفیدى پوست نیست، بلکه این یک اثر معنوى است که نزد اهلش پیداست. چه بسا کسى سیه چرده و زشت باشد، امّا باطنى نورانى داشته، اثر سجده و بندگى در وراى ظاهرش پیدا باشد؛ مثل جناب بلال.
ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند :
«یَا أبَا مُحَمَّدٍ عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ الاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أدَاءِ الأمَانَهِ وَ حُسْنِ الصِّحَابَهِ لِمَنْ صَحِبَکُمْ وَ طُولِ السُّجُودِ فَإنَّ ذَلِکَ مِنْ سُنَنِ الأوَّابِینَ»
«اى ابو محمّد! همواره ورع داشته باشید و در عبادت بکوشید و راستگویى پیشه کنید و امانتدار باشید و با دوستان خود خوش رفتار باشید و سجدهها را طولانى کنید، که این صفات، از روشهاى پسندیده پیشینیان است.»
ورع، بالاتر از تقواست. اجتهاد یعنى کوشش در بندگى خدا. خوش رفتارى با دوستان، یعنى نیازردن یکدیگر و برطرف کردن نیازهاى هم. «اوّاب» کسى است که زیاد به خداى تعالى رجوع مىکند.