سوره اعراف آیه ۲۰۱ و ۲۰۲ | جلسه ۱۰۹
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره اعراف آیه ۲۰۱ و ۲۰۲ | چهارشنبه ۱۳۹۴/۱۰/۲ | جلسه ۱۰۹| آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره اعراف
اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإذا هُمْ مُبْصِرُونَ(201)
اهل تقوا چون وسوسهاى از شیطان به آنان رسد، متذکّر شده، بناگاه بینا مىشوند.
وَ اِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ(202)
و ]شیاطین[ برادرانشان را به گمراهى مىکشانند و کوتاهى نمىکنند.
اِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا؛ «تقوا» از مصدر وِقایه به معناى نگه داشتن است. اهل تقوا کسانى هستند که خود را از «عصیان» پروردگار نگه مىدارند. عصیان، هم شامل انجام محرمات و هم ترک واجبات مىشود. بنابراین براى متّقین، انجام واجب و ترک حرام «ملکه» شده، مستحبات مؤکد و مکروهات شدید را نیز رعایت مىکنند. ملکه یعنى استقرار یافتن چیزى در ضمیر انسان بطورى که تخلّف از آن شبه محال باشد.
اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا؛ «طائف» از «طوف» به معنى دور زدن است. طواف نیز از همین خانواده است.
چون اهل تقوا هنوز وارد محدودهى ممنوعهى پروردگار (عباد مخلَص) نشدهاند، شیطان به آنها امیدوار است؛ لذا مىتواند از راه خوراک و نَفَس به آنها راه یابد، ولى نمىتواند به راحتى وارد قلبشان شود و این کار تقریبآ برایش شبه محال است. او فقط مىتواند در قلب کسانى که از سنخ خودش هستند وارد شده، در آنجا لانه کند. همچنین نمىتواند هیچ تصرفى در بدن کسى بکند و قادر به آسیب رساندن نیست، حتّى نمىتواند کسى را به زور مجبور به کارى کند؛ او فقط وعده مىدهد و وسوسه مىکند؛
(وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمّا قُضِیَ الاْمْرُ اِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ اِلّا أنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أنْفُسَکُمْ ما أنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ اِنّی کَفَرْتُ بِما أشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ اِنَّ الظّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ ألیمٌ )
«و هنگامى که کار تمام شود، شیطان گوید: به راستى خدا به شما وعدهى حق داد و من نیز به شما وعده دادم و تخلّف کردم. من بر شما سلطهاى نداشتم جز این که شما را دعوت کردم و شما اجابتم کردید. پس مرا سرزنش نکنید و خودتان را سرزنش کنید! من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید. من به شرکى که پیش از این (در کار خدا) براى من قائل بودید، کافرم. به راستى ستمکاران عذابى دردناک دارند.»
هیچ جنّى اجازه اذیّت کردن انسانها را ندارد. بله؛ اگر در محل زندگى و اجتماع آنها، مثل بیابانها یا جاهاى کثیف، از کسى آزارى ببینند، ممکن است تلافى کنند تنها کارى که از شیاطین و جنّیان برمىآید، وسوسه کرن است؛
(قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ * مَلِکِ النّاسِ * اِلهِ النّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النّاسِ )
«بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم * فرمانرواى مردم * معبود مردم * از شرّ وسوسهگر نهانى * که در سینههاى مردم وسوسه مىافکند * از جن ]باشد[ یا از انسان.»
البته چشم زخم، که ریشه در حسد دارد و نیز سحر واقعیت دارد.
(قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ * وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ اِذا وَقَبَ * وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ * وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ)
«بگوه پناه مىبرم به پروردگار سپیده دم * از شرّ آنچه آفریده * و از شرّ شب تاریک هنگامى که درآید * و از شرّ زنان جادوگر که در گرهها مىدمند * و از شرّ حسود آن گاه که حسد مىورزد.»
حسد تأثیر عجیبى دارد و چشم زدن یکى از آثار آن است. براى رفع حسد، صدقه دادن و خواندن سورههاى چهار قل مؤثرند. در مفاتیح الجنان نیز بعضى دعاهاى معتبر در این باره ذکر شده است.
از نامهاى شیطان «خنّاس» است؛ یعنى کسى که یک پا جلو گذاشته، گوش خود را تیز کرده و آماده حمله است. به محض اینکه غفلت سراغ انسان مىآید، او حمله مىکند. امّا متّقین به محض آنکه شیطان خواست وارد قلبشان شود، متوجّه شده، خدا را یاد مىکنند. منظور از یاد خدا، توجّه قلب به او است، وگرنه صرف گفتن ذکر یا حتّى خواندن نماز و قرآن، یاد حقیقى نیست؛ چراکه ممکن است هیچ توجّه و حضور قلبى در نماز، ذکر و قرآن نباشد.
جمع کردن حواس و متوجّه خدا بودن، آن هم نه فقط در حال نماز، بلکه بطور همیشگى و در همه حال، کار آسانى نیست، ولى اگر کسى از خدا بخواهد، خداوند بتدریج و در طول سالیان دراز عنایت مىکند.
فَإذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ وقتى اهل تقوا خدا را یاد مىکنند، از جهت قلبى بینا شده، بصیرت مىیابند یعنى متوجّه مىشوند دشمن (شیطان) در کمین نشسته تا وارد قلبشان شود.
وَ اِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فی الغَیِّ؛ «اِخوانُهُم» یعنى «برادران شیطان» که عبارتند از دوستان شیطان و شیطانپرستان؛ کسانى که اهل معصیت بوده، از هیچ گناهى باک ندارند. بنابراین معناى آیه این است که شیطان، برادران گناهکار خود را در باطل و گمراهى پیش مىبرد و هیچ کوتاهى در این زمینه نمىکند.
برادران شیطان کسانى هستند که یا اصول دین را قبول ندارند و منکر توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل پروردگارند و یا در فروع دین یعنى احکام شرع کوتاهى و سستى مىکنند. در واقع اینان شیطان را به عنوان ولىّ خود پذیرفته، تحت ولایت و از اولیاى او هستند.
قرآن کریم «اسرافکارن» را برادران شیطان معرفى کرده، در سه آیه از آنان بیزارى جسته است؛
(اِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اِخْوانَ الشَّیاطینِ )
«به یقین اسرافکاران برادران شیطان هستند.»
(اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ )
«او اسراف کنندگان را دوست ندارد.»
مُسرِف و مُبَذِّر به یک معنا هستند و منظور از آن، فقط زیادهروى در استفاده از نعمتها و خراب کردن آنها نیست، بلکه هر گناهى، اسراف محسوب مىشود. همچنین است کسانى که زیاد حرف مىزنند؛ زیاد مىخوابند و زیاد مىخورند.
یَمُدُّونَهُمْ فی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ؛ شیطان بدون هیچ توقّفى برادران و دوستان خود را در انحراف و گناه پیش مىبرد و تا آنها را بىدین و بىایمان نکند، رهایشان نمىکند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام آنان را این گونه توصیف مىکند :
«اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لاِمْرِهِمْ مِلاکآ وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أشْرَاکآ فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِألْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ»
«شیطان را معیار کار خود گرفتند و او آنها را دام خود قرار داد و در دلهایشان تخم گذاشت و جوجههاى خود را در دامانشان پرورش داد. با چشمهاى آنان مىنگریست و با زبانهاى آنان سخن مىگفت. بر مرکب لغزشها سوارشان کرد و زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد. کارشان کار کسى است که شیطان او را شریک سلطنت خود قرار داده و با زبان او به یاوهسرایى برخواسته است.»
در قلبى که شیطان وارد شود دیگر جاى خدا نیست. همان طور که مؤمن، قلبش حرم پروردگار؛ زبانش زبان خدا و چشمش چشم او مىشود، برادران شیطان نیز از همه نظر در تصرف شیطان درآمده، در قلبشان خانه مىکند؛ با چشم آنها مىبیند؛ و با زبانشان سخن مىگوید.
هیچ کس نمىتواند ادعا کند از شرّ شیطان در امان است و همه باید پیوسته خود را به خدا بسپارند، همچنان که حضرات معصومین علیهم السلام نیز این گونه بودند. اگر کسى آن پلید را در خود راه دهد، دیگر رهایش نمىکند.