بیست و چهارم رمضان ۱۳۹۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
نصیحت دیگر اینکه استغفار را رها نکنید! استغفار فقط به زبان نیست؛ باید بین خود و خدای تعالی صبح و ظهر و شب [درحال عذرخواهی از خدا باشید!] لازم نیست تسبیح دست بگیرید و ذکری بگویید، آن هم خوب است، ولی مهم این است که هرزمان، مخصوصاً بعداز هر نماز، اگر حال خوبی پیش آمد، بگویید خدایا ببخشم! خدایا من میخواهم، ولی طاقت ندرام، خودت طاقتم بده! خدای من، من طالبم، ولی این خلاف هم از من سر زد؛ مرا ببخش؛ نگذار عقب بروم!
دانلود فایل های صوتی رمضان ۱۳۹۷
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
بیست و چهارم رمضان ۱۳۹۷ – ۱۴۳۹ | شنبه ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
روایت
مولا علی علیهالسلام در حکمت ۳۷۲ به جابر بن عبداللّه انصاری فرمودند:
«یَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَهٍ: عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لَا یَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ یَا جَابِرُ مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَیْهِ فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِیهَا بِمَا یَجِبُ فِیهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ یَقُمْ فِیهَا بِمَا یَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاء»
«اى جابر! استوارى دین و دنیا به چهار چیز است: عالمى که به علم خود عمل کند؛ جاهلى که از آموختن سرباز نزند؛ بخشندهاى که در بخشش اموالش بخل نورزد و فقیرى که آخرت خود را به دنیا نفروشد. پس اگر عالم علم خود را تباه کند، نادان از آموختن خودداری کند و اگر ثروتمند در بخشش بخل ورزد، تهیدست آخرت خویش را به دنیا فروشد. اى جابر! کسىکه نعمتهاى خدا به او روى آورد، نیازهاى مردم هم به او روى میآورد، پس اگر صاحب نعمت، حقوق واجب الهى را بپردازد، خداوند نعمتها را بر او جاودانه سازد و آنکس که حقوق واجب الهى را نپردازد، خداوند ثروتش را به زوال و نابودى کشاند.»
«قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَهٍ» قوام دنیا و دین به چهار طایفه است. اگر این چهار طایفه اینطور که علی علیهالسلام میفرماید، عمل کنند، هرجا، در هر شهر و کشوری باشند، همۀ مردم زندگی خوبی خواهند داشت و اگر این طور نباشد، همه آسیب میبینند.
اولاً: «عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ» عالمی که به آموختههای خود عمل کند. نهفقط در نماز و روزه و حج؛ اینها جای خود، ولی ازجمله علومِ عالم این است که غیبت و تهمت و سوءظن بد است. اینها را میداند و باید به آن عمل کند. مرضهای قلبی را میشناسد و میداند چقدر برای شخص و اجتماع ضرر دارد؛ اینها را خوانده و باید به آن عمل کند.
«مُستعمِل» یعنی بهکار بیندازد؛ هم عمل کند و هم به دیگران بیاموزد؛ ازجمله چیزهایی که آموخته، انفاق است و از مصادیقِ انفاق، انفاقِ علم است.
ثانیاً: «جَاهِلٍ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ» جاهلی که از آموختن عار ندارد و خودداری نمیکند. چیزهای مربوطبه دینش را میآموزد؛ علاوهبر نماز و روزه و احکام شرع، اخلاقیات را هم یاد میگیرد. حرام و واجب را میآموزد تا بداند در مواقع مختلف باید چکار بکند و چکار نکند، همچنین از جهت قلبی میداند چکار باید بکند.
ثالثاً: «وَ جَوَادٍ لَا یَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ» شخصِ توانگری که میتواند از دیگران دستگیری کند و از آنچه خدا به او داده، بخل نمیکند. «جواد» لغتاً یعنی سخاوتمند. «معروف» یعنی مال و اموالی که از راه صحیح بهدست آورده. یعنی کسیکه خدا چیزهایی به او داده، بخل نمیکند و سخاوتند است. به اندازۀ نیاز خودش برمیدارد و زیادی را به فقرا میدهد.
رابعاً: «فَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاه» فقیری که آخرتش را به دنیا نمیفروشد. درعینحال که فقیر است و احتیاج دارد، تن به کارهای زشت و شغلهای حرام نمیدهد و آخرتش را به دنیا نمیفروشد، بلکه صبر میکند. اینجا بهعهدۀ اغنیاست که او را تأمین کنند، اگر نکردند، باید بر فقرش صبر کند. البته خدای تعالی رزق هرکسی را میرساند و از گرسنگی نمیمیرد، ولی برخی راه حرام را انتخاب میکنند و حاضر نیستند صبر کنند تا خداوند راهی از حلال برایشان بگشاید.
مولا علی علیهالسلام برای نماز به مسجد میرفتند. به مردی در کنار مسجد فرمود: مرکب مرا نگه دار تا برگردم. آن مرد، افسار را دزدید و فرار کرد. چندی بعد علی علیهالسلام در حالی که دو درهم در دست داشت تا بهعنوان حقالزحمه به مرد بدهد، از مسجد بیرون آمد.
وقتی دید مرد رفته و لجام را برده، دو درهم را به غلامی داد تا از بازار افساری بخرد. غلام رفت و افسارِ سرقت شده را در بازار یافت که آن دزد به دو درهم فروخته بود. غلام دو درهم را داد و افسار را گرفت و آورد. حضرت فرمود:
«انّ العبد لیحرم الرزق الحلال بترک الصبر ولایزداد على ما قدرله»[1]
«انسان بر اثر عجله، روزی حلال را بر خودش حرام میکند، درحالی که با عجله نمیتوان رزقِ مقرّر شده را زیاد کرد.»
«فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ» وقتی عالم علم خود را ضایع کرد؛ یعنی به علمِ خود عمل نکرد یا آنچه را یاد گرفته به دیگران نیاموخت، «اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ» جاهل از آموختن خودداری می کند. «وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَعْرُوفِهِ» و هنگامی که ثروتمند در نعمتهایی که خدا نصیبش کرده، بخل کرد، «بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاه» فقیر هم آخرتش را به دنیا می فروشد، نه دینی میماند و نه دنیایی. چون فرمود قوام دین و دنیا به این چهار طایفه است، اگر اینها آنطور نبودند، دین و دنیای مردم خراب میشود. یعنی هم دینشان متزلزل است و هم دنیاشان. همیشه در وحشت و رعب هستند.
بعد فرمود: «یَا جَابِرُ مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَیْهِ» کسیکه نعمت خدا برایش زیاد شد، حاجتهای مردم به او زیاد میشود و عدهای از سرِ احتیاج چشمشان به دست اوست که باید آنها را تأمین کند. از جهت معنوی هم همینطور؛ کسیکه در زمرۀ بزرگان دین است، [باید دست ضعیفترها را بگیرد.]
«فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِیهَا بِمَا یَجِبُ فِیهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ» کسیکه برای خدا قیام کند؛ یعنی حقوق واجبِ مادی و معنوی که برعهده دارد، بپردازد، خدا نعمتهایش را بیشتر میکند و آنها را برایش جاودان میسازد؛ چون در راه خدا انفاق کرده است.
«وَ مَنْ لَمْ یَقُمْ فِیهَا بِمَا یَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاء» کسیکه این کار را نکند، خود و نعمتش در معرض زوال و فناست.
شرح خطبه ۱۱۰
«وَ اقْتَدُوا بِهُدیٰ نَبِیِّکُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهُدیٰ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَنِ»
به هدایتی که پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله شما را به آن دستور داده اقتدا کنید و سنّتِ او را فرا بگیرید و عمل کنید که بهترین سنّتها و روشها برای هدایت است.
امّا این هدایت چیست؟
خدای تعالی در سورۀ فتح آیۀ ۲۶ میفرماید:
﴿وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوى وَ کانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها﴾
«و کلمۀ تقوا را ملازم آنها کرد و آنها به آن سزاوارتر و اهل آن بودند.»
امالی صدوق حدیثی از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله دربارۀ این آیه نقل کرده، بدین مضمون:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَهِدَ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ علیهالسلام عَهْداً قُلْتُ یَا رَبِ بَیِّنْهُ لِی قَالَ اسْمَعْ قُلْتُ قَدْ سَمِعْتُ قَالَ «إِنَّ عَلِیّاً رَایَهُ الْهُدَىٰ وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی وَ نُورُ مَنْ أَطَاعَنِی وَ هُوَ الْکَلِمَهُ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَطَاعَهُ أَطَاعَنِی»[2]
«خداى عزّوجلّ دربارۀ على علیهالسلام به من سفارش کرد و گفتم برایم توضیح بده. فرمود: گوش کن! عرض کردم گوش دارم. فرمود: بهراستى على علیهالسلام پرچم هدایت است و پیشواى دوستانم و نور هرکه مرا اطاعت کند. اوست کلمهای که متقین را بدان ملزم کردم. هرکه او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هرکه فرمانش برد، مرا فرمان برده است.»
مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پرچم هدایت است. هرکس میخواهد هدایت شود و در دنیا و آخرت سعادتمند باشد، باید دامن او را رها نکند.
منظور از دنیا، دنیای فانی و بیارزش نیست، دنیایی است که مزرعۀ آخرت است. هرکس خدا را به درستی اطاعت کند، نور ولایت علی علیهالسلام نصیبش میشود. مولا امیرالمؤمنین علیهالسلام کلمهای است که خداوند متقین را به آن الزام کرده است.
در آنجا فرمود: «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَهَ التَّقْوى» (به مؤمنان کلمه تقوا را الزام کرد) و در این روایت فرمود: «أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ» (مؤمنان را به ولایت امیرالمؤمنین ملزم ساختم).
این روایت دربارۀ اینکه فرمود اقتدا کنید به هدایت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله که افضل هدایت است. اولین مصداق هدایت، خودِ علی علیهالسلام است؛ یعنی ایشان و فرزندانشان تا امام زمان عجّلاللّهتعالیفرجه را بشناسید و دوست بدارید و اطاعت کنید؛این میشود هدایتِ پیامبر.
یکی دیگر از جلوههای هدایتِ پیامبر، قرآن است. قرآن از اهلبیت علیهمالسلام جدا نیست و آنها هم از قرآن جدا نیستند. هرجا بگویی علی، یعنی قرآن و هرجا بگویی قرآن، یعنی علی علیهالسلام. هرکس فقط به قرآن تمسک جوید و بگوید کاری به اهلبیت ندارم، ایمانش ناقص است و کسی هم که اهلبیت را بگیرد و کاری به قرآن نداشته باشد، ایمانش ناقص است.
هرکس بخواهد قرآن را درست بفهمد و عمل کند، باید حتماً ائمۀ اطهار علیهمالسلام را بشناسد و از آنها اطاعت کند. کسی هم که اهلبیت را میشناسد و به گفتارشان عمل میکند، درواقع به قرآن عمل میکند؛ چون هرچه ایشان میگویند، از قرآن است و از غیر قرآن چیزی نمیگویند. لکن برخی را ما میفهمیم و برخی را بیشتر باید تفحص کنیم یا از خودشان بپرسیم.
«وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى السُّنَنِ» سنّت و روش پیامبر در عبادات، اضافهبر انجام واجبات و ترک محرمات، این بود که مستحبات مؤکده را انجام میدادند؛ ازجمله نافلۀ شب را [که برای حضرت واجب بود]. همچنین پیامبر با مردم مهربان بودند؛ انفاق میکردند؛ سرِّ کسی را فاش نمیکردند، مگر اینکه خدا فاش کرده باشد، همچنان که میدیدید اولی و دومی و سومی همیشه جلوی چشمشان بودند و هیچ نمیگفتند.
سنّت پیامبر این است که میفرمود خود را از گناهان قلبی یا گناهانی که به آن عادت دارید، پاک کنید و اخلاقتان را با خانواده و دیگران خوب کنید. اینها سنّتِ پیامبر است که باید به آن عمل کرد. هرکس در هر مقامی است، اگر بخواهد عمل کند، این بهترین سنّت و دستور علی علیهالسلام و دستور قرآن است.
خدای تعالی در سورۀ احزاب، آیۀ ۲۱ میفرماید:
﴿لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ ﴾
«برای شما در رسول خدا الگوی نیکویی است.»
«اسوه» یعنی الگو؛ آنچه دیگران میتوانند به آن اقتدا کنند. کسانی این کار را می کنند که به خدا و روز قیامت امید دارند و زیاد یاد خدا میکنند. یاد خدا به تعبیر امام صادق علیهالسلام این است که وقتی به واجبی میرسید، عمل کنید و وقتی به حرام میرسید، ترک کنید. اگر انسان بخواهد مواظب باشد، میبیند همۀ ۲۴ ساعت مراقب است واجبی را ترک نکند و حرامی انجام ندهد. اگر هم در راه خلاف نفس افتاد که دیگر انتها ندارد و همیشه در یاد خداست. چون رضای خدا در تخلف از نفس است.
فضایل علی علیهالسلام
ادامۀ شعرِ ملا محمّدطاهر، در وصف مولا علی علیهالسلام که در منتهیالآمال آمده و پیشاز این چند بیت از آن را خواندیم، امروز میخوانیم:
علی به قول نبی هست چون سفینه نوح
به دامنش چو زنی دست خوف غرق مدار
اشاره به این حدیث نبوی است که فرمود:
«مثل أهل بیتی کسفینه نوح من رکبها نجىٰ و من تخلف عنها غرق»
«مثَلِ اهلبیت من مانند کشتی نوح است؛ هرکس وارد آن شد، نجات پیدا کرده و هرکس از آن روگرداند، غرق شد.»
در آیات و سورههای مختلف به این مطلب اشاره شده که از همه مفصلتر در سورۀ هود است که پیشاز این تفسیر شد. در صلوات شعبانیه میخوانیم:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد الْفُلْکِ الْجَارِیَهِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَهِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِق»
«خدایا! بر محمّد و خاندانش درود فرست، کشتى روان در اقیانوسهاى عمیق. هرکه به آن توسّل جوید ایمنى یابد و هرکه آن را رها کند، غرق شود. پیشافتاده از آنها از دین خارج است و عقبمانده از آنان نابود است و همراه آنان، ملحق به حق است.»
در امواجِ خطرناکی که ممکن است انسان را فروکشد، ائمۀ اطهار علیهمالسلام کشتی نجات هستند. هرکس به ایشان چسبید، در امن است؛ یعنی از آفاتِ دنیا در امان است. منظور از آفات، بلا نیست؛ چراکه بلا مخصوص مؤمن است.
برادران و خواهرانی که گاهی بلایی میبینند، بدانند که مؤمن باید آمادۀ بلا باشد. هرچه ایمانِ شخص بیشتر باشد، بلایش بیشتر است. وقتی بلا و مصیبتی پیش میآید، بگو معلوم میشود خدا مرا دوست میدارد؛ معلوم میشود مورد نظر ائمۀ اطهار علیهمالسلام هستم؛ چراکه «البلاء للولاء» بلا برای دوستان خداست. نگو مگر من چه گناهی کردم! صحبت از گناه نیست، صحبت از این است که باید از این دنیا دل بکَنی؛ دلکندن از دنیا منوط به این است که بلاهایی پیش بیاید تا بدانی دنیا زودگذر است و جای ماندن و خوشی برای مؤمن نیست. معنای این حرف این نیست که فقیر شو یا دنیال مصیبت برو! معنایش این است که تکلیفت را انجام بده و اگر بلای رسید، بگو خدا را شکر!
البته مصیبت و بلا سخت و تحملش مشکل است، امّا خدا هم بهاندازۀ ایمان و طلبِ انسان او را مبتلا میکند. شما که میگویی من طالب خدا هستم، بدان طالب خدا شدن، مفت نیست. اگر علمالیقین میخواهی، ارزان نیست. باید ناراحتیهایی ببینی! عینالیقین سختتر است و باید خودت را برای سختیها آماده کنی. زمان زیادی هم طول میکشد و در آخر دست خداست؛ اگر خواست اینجا می دهد و اگر نخواست در عالم برزخ. حقالیقین که دیگر نقل این حرفها نیست.
بعضی میگویند من طاقت ندارم و همینکه باایمان از دنیا بروم، کافی است. اگر گفتی حالش نیست و قانع هستی به اینکه نماز و روزهای انجام دهی و دیگر نه علمالیقین میخواهی و نه عینالیقین، خدا همین را نگه میدارد و آنجا هم نعمتهای خوبی عنایت میکند؛ هم حورالعین داری و هم باغهای خوب، امّا در درجات اول و دوم! ولی کسانی که خواستند و استقامت کردند، درجات عالی دارند و مثل ستارههای آسمان هستند. از دور نگاهشان میکنی و جایگاهشان را میبینی، ولی دستت نمیرسد.
بگیر دامن حیدر که آیۀ تطهیر
گواه پاکی دامان اوست بیگفتار
خدای تعالی در آیۀ تطهیر فرمود:
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا﴾[3]
«جز این نیست که خدا اراده فرموده هر پلیدى و آلایشى را از شما اهلبیت بزداید و شما را به شایستگى پاک گرداند.»
خدای تعالی اراده دارد شما را از رجس یعنی نادانی پاک کند -رجس در اینجا یعنی نادانی- و شما را مطهر کند به علم؛ علمی که اثر آن «سلونی قبل أن تفقدونی» بود.
بود امام من آن سروری که در خیبر
نبی نمود ثنایش به خوشترین گفتار
در جنگ خیبر مسلمانها چند روز پشت قلعۀ خیبر ماندند و پیروزی حاصل نشد. رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روز اول پرچم را به ابوبکر داد، امّا دست خالی بازگشت. روز دوم به عمر دادند و او هم دست خالی بازگشت. پس فرمود فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و رسول او را دوست میدارد و او هم خدا و رسول را دوست میدارد.
فردا هرکسی گردن میکشید تا پیامبر پرچم را به او بدهد، امّا فرمود علی علیهالسلام کجاست؟ گفتند چشمش درد میکند. حضرت فرمود او را صدا کنید. طبق بعضی روایات، خود به خیمۀ مولا تشریف آوردند و آب دهان به چشم مبارکش زدند و چشم علی علیهالسلام خوب شد؛ پرچم را بهدست گرفت؛ مرهب یهودی را کشت و درِ خیبر را که چهل مرد آن را باز و بسته میکردند، از جا کند، سپس آن را روی خندق انداخت تا سپاه اسلام عبور کردند. چون عرضِ خندق بیشتر از در بود، خود حضرت طرف دیگر را با دست گرفت و لشکر اسلام وارد قلعه خیبر شد و فتح و پیروزی نصیب شد.
بود خلیفۀ حق آنکه در تمامی عمر
ز حق جدا نشد و حق از او نکرد کنار
اشاره به این حدیث نبوی است که میفرماید:
«عَلِیٌ مَعَ الْحَقِ وَ الْحَقُ مَعَ عَلِیٍ یَدُورُ مَعَهُ حَیْثُمَا دَار»
«علی با حق است و حق با علی است. هرجا على دور زند، حق با او دور مىزند.»
کسیکه گفت سلونی سزد امامت را
نه آن که کرد به لولا به جهل خود اقرار
مولا علی علیهالسلام فرمود «سلونی قبل أن تفقدونی». از من بپرسید قبلاز آنکه مرا نیابید که من به راههای آسمان آگاهترم تا به راههای زمین. امّا از آن مردم نادان یکی برخاست و گفت من چند مو در سر دارم؟! چه نافهم بودند آنها که چنین بزرگواری در کنارشان بود و هرچه میخواستند میتوانستند از دنیا و آخرت بپرسند، امّا مسخره کردند!
در آن سو، عمر هفتاد مرتبه گفت «لو لا علی لهلک عمر» اگر علی علیهالسلام نبود عمر هلاک میشد. حضرت در مدت ۲۵ سال خانهنشینی، در جامعه بودند و هرجا لازم بود کمک میکردند. خود میفرماید من نرفتم کناری بنشینم و آنها را رها کنم. در جامعه بودم که مبادا از قرآن بیرون بروند، بعداز آنکه از سنّت بیرون رفته بودند و امر مهم را کنار گذاشته بودند. ولی تا آنجا که میشد نگذاشتم بدعتهای جدید در دین وارد کنند.
جناب سید رضی همۀ سخنان امیرالمؤمنین را در نهجالبلاغه جمع نکرد و فقط به آنچه که از نظر فصاحت و بلاغت در سطح عالی بود، اکتفا کرد؛ از همین رو بیشاز دوسوم سخنان مولا در نهجالبلاغه نیست. روایت فوق هم از همین دست است.
اگر قضاوتهای مولا علی علیهالسلام را که در کتب دیگر جمعآوری شده، بخوانید، بسیار مفید است.
نمود نام علی را درِ مدینۀ علم
که تا غلط نکند ابلهی در از دیوار
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود
«أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ»
«من شهر علم هستم و علی درِ آن است؛ پس هرکس خواهانِ علم است، از درِ آن وارد شود!»
درِ علمِ پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله مولا علی و ائمۀ اطهار علیهمالسلام هستند. هرکس به ایشان تمسک جوید، به رسول خدا تمسک جسته، هرکس ایشان را دوست بدارد، خدا و پیامبر را دوست داشته است و هرکس دشمن ایشان بود، اگر بگوید خدا را دوست دارم، دروغ گفته است.
موعظه
بیشتر شما آقایان و خانمهای گرامی از برکت ائمۀ اطهار علیهمالسلام حدود یک ماه است که به مسجد رفت و آمد میکنید. خیلی از شما از اول نوجوانی دنبال خدا بودید و رفت و آمد داشتید و واجبات را انجام دادید و سعی کردید حرام را ترک کنید. عدهای هم شاید یکیدو بار آمده باشند.
به دوستان عزیزی که سالهاست اینجا رفت و آمد دارند، عرض میکنم شما که موفق بودید پیگیر باشید، اولاً: شکر خدا کنید و حواستان باشد در این فکر نیفتید که من تا کی باید از ریاست و مقام کنار باشم؟
مبادا پس از سالها مراقبت بر انجام واجبات و ترک محرمات، ناگهان بگویید تا کی مسجد بروم و بیاییم و نماز بخوانم؛ بگذار جایی برویم که نانی گیرم بیاید و رئیس شوم! این بد است. اگر گفتید تا کی بایدا ین کارها را بکنم؛ تا کی نماز شب بخوانم؛ تا کی گریه کنم، بدانید شیطان رخنه کرده است.
خدا را شکر کنید که بهاندازۀ خودتان زحمت کشیدید و یقیناً خدای تعالی هم شاکر است و جبران میکند. مطمئن باشید عملتان ضایع نمیشود، اگر خودتان نخواهید و نمیخواهید انشاءاللّه!
از کسی هم انتظاری نداشته باشید.نگویید ما اینقدر رفت و آمد داریم به مسجد، فلانیها تازه آمدند و رئیس شدند! این حرفها لزومی ندراد. وقتی کسی خالصانه برای خدا میآید، دیگر طلبکاری از افراد غلط است. البته آقایانِ خدمتگذار باید مواظب باشند که خدای ناکرده حق کسی ضایع نشود و به کسی توهینی نشود، ولی در عین حال خانمها و آقایان حواسشان باشد، نگویند ما سالها در این مسجد هستیم و این چند نفر تازه آمدند و میخواهند برایمان سینه جلو بیندازند! اینطور نیست، شما هم مواظب باشید این حرفها پیش نیاید.
مطلب دوم اینکه کسانی که احیاناً تقاضاهای بلندی از خدای تعالی دارند و میخواهند علمالیقین و حقالیقین و مطالب بلند معرفتی نصیبشان شود، خواستنش عیبی ندارد، امّا حواستان باشد که اینها چیزهایی نیست که یکشبه و دهشبه و یکساله نصیب کسی بشود! یک عمر باید دنبال کنید و زحمت بکشید.
واجبات و محرمات سر جای خود، ولی خدای تعالی برای شخص طالب تذکراتی میفرستد تا متوجهاش میکند که اینجا درست رفته یا اشتباه کرده است، او بفهمد یا نفهمد حرف دیگری است. گاهی هم تذکرات بهصورت بلا و نارحتی پیش میآید.
سوم اینکه اگر واقعاً کسی چنین طلبی دارد، باید به درونش نگاه کند، ببیند کینه دارد یا خیر؛ حسد دارد یا خیر؛ بخل دارد یا نه! اینکه مرتب میگوییم، برای این است که این یک مطلب ساده و پیشِپا افتادهای نیست. فکر نکن آنکه تکبر دارد یا ریاستطلب است، به این زودی پاک میشود! خیلی سخت است که این صفات از جان انسان خارج شود.
باید دائم در مسائلی که پیش میآید، خودمان را بسنجیم؛ حساب کنیم، ببینم آیا حسد داریم یا خیر و اگر داریم چقدر میتوانیم خود را بگیریم! این هم نقل یک روز و دو روز و یک ماه و یک سال نیست؛ این مراقبتها دائمی است. آنکه طالب خداست، باید حواسش باشد!
نصیحت دیگر اینکه استغفار را رها نکنید! استغفار فقط به زبان نیست؛ باید بین خود و خدای تعالی صبح و ظهر و شب [درحال عذرخواهی از خدا باشید!] لازم نیست تسبیح دست بگیرید و ذکری بگویید، آن هم خوب است، ولی مهم این است که هرزمان، مخصوصاً بعداز هر نماز، اگر حال خوبی پیش آمد، بگویید خدایا ببخشم! خدایا من میخواهم، ولی طاقت ندرام، خودت طاقتم بده! خدای من، من طالبم، ولی این خلاف هم از من سر زد؛ مرا ببخش؛ نگذار عقب بروم!
توبه همیشه برای همه خوب است. ما هم همینطور هستیم. ما هم لغزشهایی درایم و باید بگوییم خدایا ببخشمان، و قطعاً خدا بخشنده است. خدایا کمک کن اینها مانع راهمان نشود!
خدا ما را خلق کرده برای همین بخششها؛ خلق کرده که قبولمان کند و بدهد، لکن در معنویات قرارش این نیست که رایگان به کسی چیزی بدهد، حتی به پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام هم رایگان نداد. چه زجرها کشیدند و چه صدماتی دیدند تا خدای تعالی نصیبشان فرمود. اصحابشان هم همینطور. این راه بیزحمت نیست و البته در زحماتش هم خدا کمک میکند.
السلام علیک یا اباالحسن یا موسی بن جعفر باب الحوایج یابن رسول اللّه
[1] ـ شرح نهجالبلاغه لابن أبی الحدید، 3، ۱۶۰.
[2] ـ امالی صدوق، ۴۷۸.
[3]ـ احزاب، 33.