بیستم رمضان ۱۳۹۹ | سوره مریم آیه ۳۳ تا ۳۶ | آیت الله دستغیب
پروردگار عالم خصوصیات بشری ندارد؛ نیازی به خورد و خوراک و خواب و فرزند و رفیق ندارد؛ او خسته نمیشود؛ از حوادث روزگار تأثیر نمیپذیرد و هرچه صفات عالی در بشر است، از اوست؛ پس نباید او را در حد بشر عادی پایین آورد.
او قادر است به کسی چون حضرت عیسی قدرتی دهد که کور مادرزاد و بیمار لاعلاج را شفا دهد. این قدرتِ خداست که به فرستادگان خود بهعنوانِ نشانۀ پیامبری عطا میکند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۳۳ تا ۳۶ | جلسه ۱۲ | بیستم رمضان ۱۳۹۹ | پنجشنبه ۱۳۹۹/۲/۲۵
وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا (۳۳)
سلام بر من روزی که به دنیا آمدم و روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم.
ذلِکَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذی فیهِ یَمْتَرُونَ (۳۴)
این عیسی بن مریم است؛ سخن حقی که در آن تردید میکنند.
ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۳۵)
برای خدا سزاوار نیست فرزندی برگزیند. او منزه است. هنگامی که ارادهاش به چیزی تعلق گیرد، به او میگوید باش، موجود میشود.
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (۳۶)
خداوند پروردگار من و پروردگار شماست. او را بپرستید که صراط مستقیم همین است.
«وَ السَّلامُ عَلَیَّ» حضرت عیسی گفت: سلام بر من «یَوْمَ وُلِدْتُ» روزی که به دنیا آمدم «وَ یَوْمَ أَمُوتُ» و روزی که میمیرم «وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا» و روزی که مبعوث میشوم، زنده.
«ذلِکَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ» این عیسی پسر مریم است «قَوْلَ الْحَقِّ» سخن حق پروردگار «الَّذی فیهِ یَمْتَرُونَ» که در آن تردید میکنند.
«ما کانَ لِلَّهِ» برای خداوند سزاوار نیست «أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ» که فرزندی اختیار کند. «سُبْحانَهُ» او منزه است. «إِذا قَضىٰ» هنگامی که اراده کند «أَمْراً» کاری یا چیزی را «فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ» به آن میگوید «کُنْ» باش! «فَیَکُون» پس میشود.
«وَ إِنَّ اللَّهَ» حضرت عیسی گفت: خداوند «رَبِّی وَ رَبُّکُمْ» ربّ من و ربّ شماست. «فَاعْبُدُوهُ» او را بپرستید «هذا صِراطٌ مُسْتَقیم» راه راست همین است.
وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا؛ در آیات قبل وقتی خدای تعالی از حضرت یحیی نام برد، فرمود:
﴿وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا﴾[1]
«سلام بر او روزی که متولد شد و روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود.»
معنای سلام، همچنان که صاحب المیزان گفته، به معنای «امن» نزدیک است. با این فرق که امن یعنی خالی بودن از آنچه مایۀ کراهت و ترس است و سلام یعنی وجود آنچه مطابق طبع آدمی است.
دربارۀ حضرت عیسی فرمود «السلام» امّا دربارۀ حضرت یحیی سلام را نکره آورد و فرمود «سلامٌ علیه». نکره آوردن بیانگر تعظیم و تکریم و بزرگی است؛ یعنی سلامی بزرگ و فاخر بر او باد. یوم ولد و یوم اموت و یوم ابعث هرکدام عوالمی هستند که انسان در آن حرکت میکند.
المیزان مینویسد:
«در این ایام که هر کدام ابتداى یکى از عوالم است و آدمى در آن زندگى مى کند، از هر مکروهى قرین سلامت باشد. روزى که متولد مى شود به هیچ مکروهى که با سعادت زندگى دنیایش ناسازگار باشد، دچار نگردد و روزى که مى میرد و زندگى برزخیش را شروع مىکند، قرین سلامت باشد و روزى که دوباره زنده مى شود و به حقیقت حیات مى رسد، سلامت باشد و دچار تعب و خستگى نگردد.»[2]
حضرت عیسی فرمود «وَ السَّلامُ عَلَیَّ» همین تعابیر برای ایشان هم هست، لکن اینکه خود حضرت عیسی چنین فرمود، نشانۀ بزرگی و کرامت ایشان نسبت به جناب یحیی است.
آنچه را پروردگار میخواهد برای او بیان کند، ایشان میداند و میگوید. گویی در حقیقت او زبان پروردگار است. این یعنی نهایت گذشتن از خود در برابر خدای تعالی. یعنی هیچ خودیتی در جناب عیسی نیست؛ نه امروز و نه آینده. خودیت یعنی من یکی، خدا هم یکی. نهتنها نمیگوید من خدا هستم، بلکه چنان خود را در مقابل خداوند کوچک و هیچ میبیند که میتواند از طرف او سخن بگوید.
الف و لام در السلام دلالت بر عموم میکند و در مقایسه با نکره دلالتش قویتر است.
ذلِکَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذی فیهِ یَمْتَرُون؛ در اینجا خدای تعالی میفرماید: این عیسی بن مریم است؛ قول حقی که در آن شک میکنند.
قول حق چیست؟
حضرت عیسی در بدو تولد به اعجاز الهی زبان گشود و اولین کلمهای که بر زبان آورد این بود که من بندۀ خدا هستم «قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّه». همچنین فرمود ملکف به نماز و زکات هستم «وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاه». برای چه کسی؟ خدای تعالی. پس یعنی بنده است، نه خدا. سپس فرمود «ما دُمْتُ حَیًّا» یعنی تا زندهام؛ پس روزی مثل همه خواهم مُرد. اینهم دلیل دیگری بر مخلوق بودن و بندگی ایشان. قول حقی که در آن شک دارند، همین است.
بنابراین هرچه غیر از این دربارۀ جناب عیسی گفته شود، خلاف حق است. او خدا یا پسر خدا نیست.
ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَه؛ جملۀ نافیه در اینجا نفی ابد است؛ یعنی هرگز اینطور نیست که خداوند فرزندی اختیار کند. او نیازی به کسی ندارد و از داشتن فرزند منزه است.
به قول المیزان: «فرزنددار شدن بهخاطرِ این است که فرزند، آدمى را در حوائج زندگی کمک کند، ولى خداى سبحان بىنیاز از کمک است. او هرگز خواسته اش از خواستش تخلف نمى کند و مرادش از اراده اش عقب نمى افتد. او هر قضایى مى راند، تنها مایه اش این است که بگوید: «کن».
و نیز فرزند خود جزئى از اجزاى وجود والد است که از او جدا مى شود و تحت تربیت تدریجى به صورت فرد جداگانه اى مانند خود او در مى آید. خداى سبحان از اینکه در کارهایش متوسل به تدریج شود، بى نیاز است. مثل و مانندى ندارد، بلکه آنچه اراده کند، همانطور که اراده مى کند و بدون کمترین مهلت و تدریج موجود مى شود، بدون اینکه شباهتى به او داشته باشد.»[3]
نظیر این آیه در سوره بقره نیز آمده است:
﴿وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُون﴾[4]
«و گفتند: خداوند فرزندى برگزیده! منزّه است او. بلکه آنچه در آسمانها و زمین است ازآنِ او است و همه فرمانبردار اویند.»
هر روز در نماز میخوانیم:
﴿لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد﴾[5]
«نه زاده و نه زاییده شده.»
او جسم نیست. نور است، امّا نه مانند انواری که میبینیم. هرچه از او در ذهن کسی بیاید، او نیست.
«کل ما میزتموه بأوهامکم فی أدق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم»[6]
«هرچه با اوهام خود در دقیقترین معانی جدا میکنید، مخلوق و ساختهای مثل شماست و به خودتان رد میشود.»
إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُون؛ ارادۀ او از مرادش جدا نیست و وقتی بخواهد چیزی به وجود بیاورد، میگوید باش، بیدرنگ موجود میشود.
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم؛ از قول حضرت عیسی میفرماید: خدای تبارک و تعالی ربّ من و ربّ شماست؛ پس او را بپرستید که این صراط مستقیم است. یعنی بندگی خدا صراط مستقیم است.
﴿إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم﴾[7]
«فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میگیریم. ما را به راه راست هدایت کن.»
«اهدنا» بنا بر تفسیری که از مولا علی علیهالسلام رسیده یعنی «ثبّتنا علی الصراط» یعنی ما را در راه مستقیم نگه دار.
از آیاتی که تلاوت شد، میفهمیم اولاً: خدای تعالی بر همهچیز قادر است. او میتواند کودک تازه متولد شده را به حرف آورد؛ آنهم حرفهایی با مضامین عالی معرفتی که اشخاص جاافتاده در معرفت پروردگار بر زبان میآورند.
ثانیاً: پروردگار عالم خصوصیات بشری ندارد؛ نیازی به خورد و خوراک و خواب و فرزند و رفیق ندارد؛ او خسته نمیشود؛ از حوادث روزگار تأثیر نمیپذیرد و هرچه صفات عالی در بشر است، از اوست؛ پس نباید او را در حد بشر عادی پایین آورد.
او قادر است به کسی چون حضرت عیسی قدرتی دهد که کور مادرزاد و بیمار لاعلاج را شفا دهد. این قدرتِ خداست که به فرستادگان خود بهعنوانِ نشانۀ پیامبری عطا میکند.
[1] ـ مریم، ۱۵.
[2] ـ تفسیر المیزان، ۱۴، ۲۱.
[3] ـ تفسیر المیزان، ۱۴، ۴۸.
[4] ـ بقره، ۱۱۶.
[5] ـ توحید، ۳.
[6] ـ وافی، ۱، ۴۰۸.
[7] ـ حمد، ۵ و ۶.