شهدا

طلبه شهید علیرضا زارع

 

طلبه شهید علیرضا زارع 1

عاشق خدا

شهید حجّه‌الاسلام  علیرضا زارع

در زمستان 1344 در خانواده‌ای متدیّن پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. عشق و علاقه‌ی این خانواده به اهل‌بیت عصمت و طهارت: آن‌ها را الهام بخشید که نام فرزند عزیز خود را علیرضا انتخاب کنند تا راه آن پاکان، راهش و زندگی‌شان الگوی او، و رسیدن به جوار اهلبیت (علیهم السلام) هدفش باشد.

علیرضا از همان دوران کودکی علاقه‌ی زیادی به عبادت و راز و نیاز داشت و مسجد بهترین جایگاهی بود که او از همان ابتدا برای خویش انتخاب کرد.

از سنّ هشت سالگی مصمّم بود که نمازش ترک نشود و برای روزه گرفتن اصرار می‌ورزید. رفتارش از همان ابتدا اطرافیان را به خود متوجّه ساخته بود، خوشرویی، وقار، مهربانی، متانت و دینداری در چهره‌ی او نمایان بود. دوران نوجوانی علیرضا مصادف بود با اوج گیری مبارزات ملّت مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ، بود و او نیز هم چون جوانان و نوجوانان دیگر در صحنه پیکار علیه طاغوت زمان، شرکت کرد. تأثیر او بر اطرافیان بسیار بود و جاذبه و دافعه را در حدّ معقول و خداپسند رعایت می‌کرد.

شهید علیرضا زارع به عبادت و خودسازی بسیار اهمّیت می‌داد و ساعاتی از شب را به عبادت سپری می‌کرد تا جایی که حالات روحانی او در این سنین باعث شگفتی اعضای خانواده گردیده بود.

او همواره سعی داشت زندگی ساده‌ای داشته باشد. در جلسات مسجد مصرّانه شرکت می‌کرد و دوستانش را نیز تشویق می‌کرد که تعهّد و مسئولیّت خود را در قبال مسجد فراموش نکنند. به عهد و پیمان سخت وفادار بود و دیگران را نیز تشویق می‌کرد به عهد خود وفا کنند. فعّالیت او درمسیر انقلاب بسیار چشمگیر و مؤثّر بود. تشکیل گروه مقاومت، آموزش نظامی، سیاسی و عقیدتی به جوانان و نوجوانان و هم‌چنین فعّالیت فرهنگی او، مسجد صاحب الزّمان«عج» را به یک کانون فعّال تبلیغاتی مبدّل ساخته بود.

علاقه‌ی زیاد علیرضا  به انقلاب، انتخاب زیبای او در طرح‌ها، استعداد در خطّاطی و از همه مهم تر توفیق خداوندی باعث شد که آثار هنری و تبلیغاتی بسیار زیبا و جالبی در رابطه با انقلاب و شهدا به یادگار بگذارد. چندین بار به عنوان رزمنده به جبهه اعزام شد. بیش از دو سال از زندگی طلبگی او نمی‌گذشت که به عنوان یک مبلّغ رزمنده با یک دنیا شور و شعف بار دیگر راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد تا بلکه از این راه به معشوق خود برسد که این چنین جهادی نقطه‌ی اوج و شکوه عظمت روحی او بود.

حضرت آیت اللّه العظمی سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی» در باره علیرضا چنین می‌گوید:

«…..از اوّلی که آمد در مدرسه از او راضی بودم و یک خلافی ندیدم از درسش، از اخلاقش. آن قدر متین بود که حتّی یک خنده‌ی بیخود از او ندیدم و نشنیدم، واقعاً یک ضایعه بود برای ما که این چه قدر می‌توانست استفاده برساند، چه قدر می‌تواست مفید باشد، حالا امیدواریم به وسیله‌ی خونش دوستانش را راهنمایی کند. خوشا به حالت علیرضا که عمرت را در علم وجهاد صرف کردی؛ اصلاً طلبه‌ای که در راه علم بمیرد شهید حساب می‌شود. واقعاً هم عجیب بود چه قدر وجودش نافع بود، (علیرضا )رفتی و بالاخره عشق خدا به سرت افتاد؛ ابتدا اجازه رفتن به جبهه را به او نمی‌دادم، گفتم فعلا درس بخوان عمامه بگذار بیشتر می‌توانی در جبهه‌ها نافع باشی؛ (نه این که خواسته باشم به جبهه بی اعتنا باشم؛ درآن موقع گفته بودم طلابِ معمم جبهه بروند) به ایشان گفتم صبر کن سال دیگر عمّامه سرت بگذار و برو. روزهای آخر بود تقریباً همه طلاب به جبهه رفته بودند، چهار نفر از طلاب از جمله (علیرضا) آمدند، یک حال عجیبی بود. بالاخره اجازه گرفتند و رفتند.»

علیرضا عاشق خدا بود؛ عشق به شهادت و عشق به پروردگار اولویّت او بود و در نهایت به آرزوی دیرینه خود رسید و در آخرین روزها‌ی زندگی صفحه شناسنامه خود را تغییر داد و کلمه‌ی مرگ را در آن خط کشید و کلمه‌ی شهادت را جایگزین آن نمود. و این باور او را با شهادت به محضر حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) رساند و با رویی خونین سر بر دامان حضرتش، به لقاء اللّه پیوست.

روحش شاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است