شهدا

شهید مهدی اوجی

 

شهید مهدی اوجی 1 

شهید والا مقام و مجاهد فی سبیل اللّه

مهدی اوجی

مهدی در اوایل شهریورماه 1341 شمسی در شیراز محلّه بی‌بی دختران در خانواده‌ای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. 
تحصیلات را تا سال چهارم اقتصادِ علوم اجتماعی در دبیرستان ادامه داد.
باخروش انقلاب اسلامی،‌ آشنایی مهدی با کانون هدایت انقلاب یعنی مسجد آتشی‌ها (قبا) تحوّلی در روح انقلابی او به وجود آورد تا جایی که عشق به امام را در محضرعالم ‌شجاع و وارسته حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی» یافته بود و در مقابل این عطیّه‌ی بزرگ خود را مدیون ایشان می‌دانست. ولی عجب این‌که مهدی متوجّه شد که این یکی از عطایای این دوست و مرشد راه است. دوستی با کوه محبّت شهید حبیب روزیطلب روح تشنه به مطالعه و تحقیق مهدی را سمت و سویی دیگر داد. با فروش کتب و جزوات و نشریه‌های اسلامی‌ و افشا کننده به دنبال آگاهی بخشیدن به مردم بود. در سال 57 با سایر اقشار مردم در تظاهرات و درگیری‌ها شرکت فعّال داشته و در 22 بهمن در صف مقدّم مردم انقلابی در تصرف شهربانی شیراز هم دوش با حضرت آیت‌اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی» همّت نمود.
با شکل گیری انقلاب محضر درس استاد آیت اللّه سیّد علی‌محمّددستغیب«مدظله‌العالی» چنان جذبه‌ای در او بوجود آورده بود که برای هر کاری صلاح و مصلحت ایشان را جویا می‌شد.

آگاهی محدود از نقشه برداری او را به خدمت در جهاد سازندگی کشاند و مدّتی را در جهاد سازندگی بوشهر در امر مطالعه و بررسی آب رسانی مشغول شد. در زمستان سال 59 به مدت 3 ماه در مناطق غرب کشور شهرهای سقز، بانه، سردشت به پاسداری از منافع مردم مسلمان منطقه پرداخت. پس از بازگشت از کردستان قریب به هشت ماه در حزب جمهوری اسلامی‌ مشغول به کار شد. برای دومین بار در 26 شهریور 1360 با یکی از برادرانش به مدّت دو ماه به جبهه آبادان رفت و با تشکیل کلاس‌های قرآن و عقیدتی در سنگرها به عنوان یک معلم روحانی، درس‌هایی را که از محضر استاد خود گرفته بود نشر می‌داد.  در بازگشت با شناخت و روحیه‌ای جدید به برادرش کریم که تازه از آمریکا به ایران آمده بود دوستانه و برادرانه یاری می‌رساند. بالاخره او برای آخرین مرتبه در اوایل اردیبهشت ماه 1361 به اتفاق دو برادر دیگر به جبهه‌های جنوب اعزام و در کنار شهید حبیب روزیطلب آخرین درس‌های شیدایی و شهادت در راه حق را مرور می‌کردند.

وقتی که برادر از او می‌خواهد که باز گردد می‌گوید:

«در جبهه بهترین برای من حبیب روزیطلب است و در شیراز استادم آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی».

مهدی این بار واقعاً آمده بود که باز نگردد. و این سفر هر چند برای او شیرین ولی برای دوستان و به‌ خصوص برادرش کریم که تازه با گوهر او آشنا شده بود خیلی سخت بود. ولی او چشم بر دوست گشوده بود و از همه نظر بسته بود.

آن کس که ترا شناخت جان را چه کند

 

 

 

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

 

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

 

 

 

دیوانه‌ی تو، هر دو جهان را چه کند[1]

 

     

در مرحله دوم عملیات بیت المقدس در نیمروز جمعه 17 اردیبهشت ماه 61 که مقارن با ولادت حضرت علی (علیه السلام)  بود در اثر اصابت گلوله دشمن به گردن شهید و با گلوی خونین به محضر ارباب بی‌سرش حضرت ابا عبد اللّه الحسین  شرفیاب شد.

روحش شاد

 

[1] – مولانا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است