تفسیر سوره مومنون

سوره مومنون آیه ۶۱ و ۶۲ | جلسه ۱۶

هر اندازه تلاش کنید، در نامۀ عمل شما ثبت می‌شود و از نظر خدای تعالی و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام پنهان نمی‌ماند. در محضر پروردگار چیزی فراموش نمی‌شود و از بین نمی‌رود.

فیلم جلسه
 
صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مومنون آیه ۶۱ و ۶۲| چهارشنبه ۱۴۰۰/۹/۰۳ | جلسه ۱۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)

آنها هستند که در کارهای خیر می‌شتابند و در انجام آنها سبقت می‌گیرند.

 

وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (62)

ما هیچ‌کس را جز به‌اندازۀ توانش تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن می‌گوید و به آنان ستم نمی‌شود.

 

«أُولئِکَ» آنان هستند که «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» برای کارهای خیر می‌شتابند «وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» و در انجام آنها سبقت می‌گیرند. (61)

«وَ لا نُکَلِّفُ» ما تکلیف نمی‌کنیم «نَفْساً» هیچ‌کس را «إِلاَّ وُسْعَها» جز به‌اندازۀ توانش. «وَ لَدَیْنا کِتابٌ» و نزد ما کتابی است که «یَنْطِقُ بِالْحَقّ» به حق سخن می‌گوید «وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» و به آنان هیچ ظلمی نمی‌شود.(62)

أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ؛ خدای تعالی فرمود کسانی که در خیرات شتاب می‌کنند آنهایی نیستند که دنبال دنیایند و مال و مقام و امور دنیوی را خیر و نیکی می‌دانند، بلکه مسارعت در خیرات و موفقیت در آن برای کسانی است که خداترس هستند؛ به او شرک نمی‌ورزند؛ به آیات پروردگار و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام ایمان دارند؛ دستورات او را، از واجبات و محرمات، موبه‌مو انجام می‌دهند و با این‌همه در مقابل پروردگار خاضع و ترسان‌اند، از آن جهت که معتقدند در مقابل نعمت‌های او کاری نکرده‌اند و با دست خالی محضر پروردگار عالم وارد می‌شوند.

همچنان که مولا علی علیه‌السلام بر کفن سلمان نوشتند: وفدت علی الکریم بغیر زاد… .

هیچ کس را به اندازه توانش تکلیف نمی‌کنیم

وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ شبیه این آیه در سورۀ بقره هم آمده است. در آنجا خدای تعالی می‌فرماید: «لا یُکَلِّفُ‏ اللَّهُ‏ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»[1]

قبل از توضیح آیه روایتی از تفسیر صافی که ذیل همین آیه آوده، نقل می‌شود:

امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی ماه رمضان وارد مى‌شد، على بن حسین علیهماالسلام هیچ غلام و کنیزى را تنبیه نمى‌کرد. اگر یکى از آنها خطا و نافرمانى مى‌کردند، مى‌نوشت: فلانی در فلان روز مرتکب فلان خطا شد.

در آخرین شب ماه رمضان آنان را فرامى‌خواند و دور خود جمع می‌کرد، سپس نوشته را نشان مى‌داد و مى‌فرمود: اى فلان! چنین و چنان کردى و تو را تأدیب نکردم، آیا آن را به یاد مى آورى؟

مى‌گفت: آرى، اى پسر رسول خدا!

بدین ترتیب از همگى اقرار مى گرفت. بعد در میانشان مى‌ایستاد و مى‌فرمود: صداهایتان را بالا ببرید و بگویید:

«اى على بن حسین! پروردگارت همۀ کردار تو را نوشته است، همان طور که تو بر ما برشمردى. نزد او نوشته‌اى است که به‌حق علیه تو سخن مى‌گوید.» اشاره به همین آیه از سورۀ مؤمنون که می‌فرماید «وَ لَدَیْنا کِتابٌ‏ یَنْطِقُ‏ بِالْحَقِ‏» این کتاب، هم نامۀ اعمال است و هم نفس خود شخص.

«هیچ عملِ ریز و درشتى از قلم نیفتاده و همه را شمارش کرده است.» اشاره به آیۀ «لا یُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرَهً إِلاَّ أَحْصاها».[2]

«همۀ اعمال خود را نزد او حاضر مى‌یابى، همان طور که ما همۀ اعمالمان را نزد تو حاضر یافتیم. پس از ما درگذر و ببخش، همان طور که از خداوندِ فرمانروا امید گذشت دارى. از ما درگذر تا خدا را آمرزنده و مهربان یابى. پروردگارت به کسى ستم نمى‌کند.» اشاره به آیۀ «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم».[3]

«همان طور که نزد تو نوشته‌ای است که به‌حق علیه ما سخن مى‌گوید، در حالى که اعمالِ ریز و درشتِ ما را از قلم نینداخته، مگر آنکه آنها را شمارش کرده است؛ پس خوارىِ ایستادن در پیشگاه پروردگار دادگر را به یادآور؛ همو که به‌اندازۀ دانۀ خردلی ستم نمى‌کند و در قیامت آن را مى‌آورد.» اشاره به آیۀ «إِنَ‏ اللَّهَ‏ لا یَظْلِمُ‏ مِثْقالَ‏ ذَرَّهٍ»[4]

«پس درگذر و ببخش تا فرمانروا از تو درگذرد و ببخشاید.»

روش حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام این بود که عبدها و کنیزانی را می‌خریدند و تربیت می‌کردند و سپس در راه خدا آزاد می‌کردند.

تفسیر المیزان در بیان این آیه می‌نویسد:

«از سیاق آیه چنین برمی‌آید که می‌خواهد مردم را به صفاتی که برای مؤمنان ذکر شده، ترغیب و تشویق کند، همچنین شبهه‌ای را که ممکن است به ذهن برسد، دفع می‌فرماید.

شبهه‌ای که مردم را از رسیدن به صفات مؤمنان بازمی‌دارد این است که می‌گویند رسیدن به این مقامات کاری دشوار است و ما طاقتِ آن را نداریم.

خدای تعالی این شبهه یا توهم را به دو طریق دفع کرده، می‌فرماید: اولاً: تحصیل این صفات، آن‌چنان که دنیاطلبان جلوه می‌دهند، کار مشکلی نیست،‌ بلکه آسان و در توان همۀ مردم است.

ثانیاً: این کار دشوار باشد یا آسان، پاداشی عظیم در پی دارد و خداوند عمل بندگان خود را ضایع و فراموش نمی‌کند.»

اگر می‌خواهی خود را با صفات خوب پرورش دهی و از صفات بد دور شوی، نترس؛ به‌اندازه‌ای که می‌توانی کار کن، بقیه را خدای تعالی کمک می‌کند.

از تو آنچه نمی‌توانی، نمی‌خواهند. به‌قدر ایمان و توانایی بدنی و روحی و نفسی‌ات کار کن،‌ خدا و اولیاء خدا کمک می‌کنند. البته عدۀ خاصی هم هستند که تصمیم گرفتند خدای تعالی را با همت بالاتری بشناسند. آنها هم به‌اندازۀ توانایی‌شان کار می‌کنند.

هر اندازه تلاش کنید، در نامۀ عمل شما ثبت می‌شود و از نظر خدای تعالی و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام پنهان نمی‌ماند. در محضر پروردگار چیزی فراموش نمی‌شود و از بین نمی‌رود.

تفسیر المیزان در جای دیگری در ذیل همین آیه می‌نویسد:

«پس اینکه فرموده «وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» تکلیف حرجى و خارج از توان افراد را نفى مى‏کند. خلاصه اینکه این تکلیف یا در اعتقادات است که خداى تعالى حجت‏هاى روشن و واضحى قرار داده که هم آدمى را به‌سوى ایمان و لوازم آن که معارفى حقیقى است، دلالت مى‏کند و هم انسان را مجهز به قوا و غرائزى کرده که مى‏تواند آن حقایق را درک و آنها را تصدیق نماید، و آن عبارت است از عقل.

از آنجا که‏ عقول مردم در قوت ادراک و ضعف آن مختلف است، رعایت آن را نیز کرده، از هر عقلى به مقدار توانایى درکش و طاقت تحملش تکلیف خواسته و عامۀ مردم را به آنچه که از خواص مى‏خواهد تکلیف نمى‏کند، و از خواص هم آنچه را از مقربین مى‏خواهد طلب نمى‏کند، و آن طور که مخلصین را سوق مى‏دهد، مستضعفین را نمى‏دهد. این در اعتقاد.

اما در عمل، انسان را به اعمالى دعوت کرده که خیر او را در زندگى اجتماعى و فردى و سعادت دنیا و آخرت تأمین مى‏کند و بشر را به نیرویى که بتواند آن عمل را به جا بیاورد مجهز فرموده، پس چنین عملى هرگز حرجی و طاقت‏فرسا نیست.»

بنابراین خدای تعالی عقلی به بشر داده که می‌تواند حقایق را درک کند. همچنین قدرت رسیدن و تحمل آن را نیز به او عنایت فرموده است.

هرکس به درون خود فرورود می‌تواند بفهمد خدایی وجود دارد؛ چراکه هیچ‌چیز بدون علت نیست. هرچه در این عالم است علت می‌خواهد. علت پیدایش این آسمان و زمین و کرات و نیز این بدن انسان کیست؟

آیا می‌توان گفت همه‌چیز خودبه‌خود درست شده؟ این نطفه که در رحم مادر قرار می‌گیرد و طی مراحل مختلف از نطفه به علقه و سپس به مضغه تبدیل می‌شود و این بدن زیبا شکل می‌گیرد، آیا خالقی ندارد؟

ممکن است بگویند سیستم‌های بدن جنین را این‌طور پرورش می‌دهند، امّا این سیستم‌ها را چه کسی درست کرده؟ آیا مادر هیچ اطلاع و نقشی در این کار دارد؟ خیر.

این خلقتِ پروردگاری است که خالق آسمان‌ها و زمین است و به چشم دیده نمی‌شود، امّا آثار و نشانه‌هایش را در سراسر این عالم به نمایش گذاشته است.

به هر حال خدای تعالی فراتر از طاقت بشر، نه در اعتقادات و نه در اعمال از او نمی‌خواهد. اگر گفته نماز بخوانید، آن را به‌غایت آسان گرفته، طوری که هر نماز بیش از چند دقیقه وقت نمی‌گیرد.

تنها مشکلی که وجود دارد، دل کندن است. وقتی می‌فرماید زکات بده؛ به‌عنوانِ مثال از هر چهل گوسفند یکی را می‌خواهد. آیا این سخت است؟ خیر، لکن برای آن‌که مال دنیا از دلش کنده نمی‌شود سخت است.

البته همۀ لذت و حکمتِ کار هم همین است که آدمی آنچه را به دلش چسبیده در راه خدا بدهد. اگر چنین کند، اولاً: می‌فهمد چندان هم سخت نیست. ثانیاً: نفع فراوانی از این کار عایدش می‌شود. همۀ اعمال همین طور است.

وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقّ؛ نزد ما کتابی است که به حق سخن می‌گوید. هر کاری انجام می‌دهید آنجا ثبت می‌شود و در زمان معیّن نشانتان می‌دهند.

در سورۀ حاقّه می‌فرماید: وقتی کتاب شخص مؤمن را به دست راستش می‌دهند، با خوشحالی می‌گوید: «هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه».[5] بیایید کتاب مرا بخوانید. من می‌دانستم چنین کتابی وجود دارد.

ولی آنها که کتاب به دست چپشان داده می‌شود، با حسرت و ندامت می‌گویند:

﴿یا لَیْتَنی‏ لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ ۞ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ ۞ یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضِیَهَ﴾[6]

«کاش کتابم را به من نمی‌دادند و نمی‌دانستم حساب من چیست. کاش مرگ پایان کار بود!»

این‌ها همه کنایه است. آنجا دفتر و قلم و نوشتنی که در ذهن ماست وجود ندارد.

در سورۀ کهف می‌فرماید:

﴿وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرَهً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً﴾[7]

«کتاب گذاشته می‌شود. گناهکاران را می‌بینی که از آنچه در آن است ترسان‌اند و می‌گویند: وای بر ما! این کتاب چیست که هیچ کوچک و بزرگی را از قلم نینداخته، مگر اینکه آن را شمرده است. و آنچه کردند، حاضر می‌بینند و پروردگارِ تو به هیچ‌کس ستم نمی‌کند.»

وَ هُمْ لا یُظْلَمُون؛ پروردگار عالم به احدی ظلم نمی‌کند. آن‌که متقی است، می‌بیند خداوند بیش از آنچه کرده، به او عنایت فرموده. آن‌هم که کافر و گناهکار است، متوجه می‌شود لطف زیادی در حقش شده، وگرنه بیش از این‌ها باید کیفر شود.

[1]. بقره، ۲۸۶.

[2]. کهف، ۴۹.

[3]. نور، ۲۲.

[4]. نساء، ۴۰.

[5]. حاقه،‌۱۹.

[6]. حاقه، ۲۵ تا ۲۷.

[7]. کهف، ۴۹.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است