رمضان المبارک ۱۳۹۹-۱۴۴۱

شانزدهم رمضان ۱۳۹۹ | شرح دعای سحر جلسه ۴

خدای تعالی ما را خلق کرده تا عنایات بزرگی به ما کند، لکن با این وضع مادی نمی‌توانیم؛ پس باید توسعه پیدا کنیم. کسی که طاقت دیدن یک حورالعین را ندارد، چگونه می‌تواند جمال و جلال خدای تعالی را ببیند؟ چطور می‌تواند جمالی که همۀ حورالعین‌ها و بهشت را خلق کرده، تحمل کند؟ لذا باید زحمت بکشد و کوشش کند تا وسیع شود. باید دائم از خدای تعالی بخواهد تا کم‌کم آماده شود. اهل اللّه مطلق شدن، یعنی همین.

فیلم جلسه
صوت جلسه

متن تفسیر

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

شرح دعای سحر | جلسه ۴ | شانزدهم رمضان ۱۳۹۹ | یکشنبه ۱۳۹۹/۲/۲۱ 

 

شرح دعای سحر

 

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِأَعْظَمِها وَ کُلُّ عَظَمَتِکَ عَظِیمَهٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها

 

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق بالاترین مرتبۀ عظمتت و همۀ مراتب عظمتت عظیم است، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب عظمتت.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرماید:

«اگر به عظمت حضرت احدیت پی ببریم، یک مقدار در ادای حق حضرت پروردگار داناتر می‌شویم. نزدیک تر می‌شویم به انجام وظیفۀ خودمان. یعنی عظمتی که ما از ابتدا تا به حال مفهوممان شده و مفهوم بشر است، از قبیل عظمت‌هایی که از مخلوق به نظرمان رسیده، نیست. عظمت حضرت حق از ناحیۀ اجلیّت است که او ابتدا و انتها ندارد. در کدام‌یک از مخلوقاتش از جمله بشر چنین چیزی بوده و هست؟ ابتدا ندارد. قبل از او موجودی نبوده، بعد از او موجودی نیست. اول و آخر است. «یا اول» «یا آخر» خداست و تمام موجودات الآن در قبضه قدرت خدای تعالی است. علاوه از بشر، حیوانات با همۀ اقسامش، پرندگان با همۀ اقسامش، حیوانات دریایی با همۀ اقسامش، همه در کنف قدرت خدای تعالی است.»

خدای تعالی در سوره هود می‌فرماید:

﴿إِنِّی‏ تَوَکَّلْتُ‏ عَلَى‏ اللَّهِ‏ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّهٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم﴾[1]

«من بر خداوند که پروردگار من و پروردگار شماست توکّل کرده‌ام. هیچ جنبنده‌اى نیست، مگر آنکه او زمام امورش را به دست گرفته است. پروردگار من بر صراط مستقیم است.

«آخِذٌ بِناصِیَتِها» یعنی هرچه دارد، از اول خلقت تا آخر، زیر نظر خدای تعالی است. «إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم» پروردگار من هر کار می‌کند، به حساب خویش است.

در سوره حدید می‌فرماید:

﴿یَعْلَمُ‏ ما یَلِجُ‏ فِی‏ الْأَرْضِ‏ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر﴾[2]

«آنچه در زمین فرو می‌‌رود و آنچه از آن بیرون می‌آید و آنچه از آسمان نازل می‌شود و آنچه در آن بالا می‌رود، همه را می‌داند. و او هرجا باشید، با شماست و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست.»

او همه را خلق کرده و از بین می‌‌برد.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرماید:

«خداوندی که امرش در اقل از طرفه العین در جمیع کائنات کارگشا و کارفرما و نافذ است، علاوه بر اینکه جانش داده، قوای خمسۀ ظاهر و باطن را داده، علاوه ‌بر اینکه حیات دائم به او عطا می‌کند، علاوه‌ از اینکه حفظش می‌کند، رشدش می‌دهد، به علاوۀ همۀ اموری که دستش است، ناصیه‌اش را در دست دارد.

«إِنِّی‏ تَوَکَّلْتُ‏ عَلَى‏ اللَّه» توکل می‌کنم به ربّی که نه منحصر به مسلمان و شیعه، بلکه هر جنبنده‌ای دارد. همۀ جنبندگان ربّ دارند؛ یعنی پروردگار چقدر سعۀ قدرت دارد؛ سعۀ علم دارد؛ یکتایی بی‌همتا دارد؛ یعنی فقط خودش است.

در هر حالی که می‌بینید، ما و همۀ موجودات زیر نظر پروردگار هستیم. در حال خواب، در حال بیداری حافظ ماست، صبح و شام. «إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم».

«آخِذٌ بِناصِیَتِها» یعنی جوری نیست که فشار بیاورد. نه خیر؛ خدای تعالی همه‌چیزِ این بشر و همۀ موجودات را در دست دارد. این عظمت پروردگار است.

در عین این‌همه عطایا که خدای تعالی به این مردم و به بندگان خودش، بخصوص انسان دارد، مع ذلک یک نحوه نظمی، یک نحوه قدرتی، یک نحوه ارتباط خاصی که همۀ این‌ها دست خدای تعالی است، به انسان داده، غیر از سایر موجودات. به این انسانی که قدر خدا را نمی‌‌داند. گاهی اوقات پشت پا به خدای تعالی می‌زند و اعتنا به او نمی‌کند.

در عین اینکه همه قسم احاطه دارد، همه قسم آقایی و منّت دارد، هر آن فیاضیت خودش را می‌رساند، ابدالاباد قطع نمی‌کند، با آنکه از اول هم قطع نبود، مع ذلک «وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ‏ الْکُفْر» خدای تعالی کفر را برای بشر نخواسته؛ یعنی هرگز نمی‌خواهد نادان بماند. هرگز نمی‌خواهد مخلوق خودش از جهلی که دارد بیرون نیاید.»

آدمی جاهل است، لکن خدا می‌خواهد از جهل بیرون بیاید، باید از خدا بخواهد. از خدای تعالی معرفت بخواهد، بگوید: خدایا خودت را به من بشناسان، بفهمم تو که هستی؛ چه کارۀ منی؛ در این دنیا چه کاره‌ام هستی؛ چطور مرا می‌چرخانی! در آخرت هم بفهمم.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرماید:

«خدا می‌خواهد از سرسختی که دارد بیرون بیاید. می‌خواهد از بدبختی که دارد بیرون بیاید. از اول خلقت تا الآن تا آخر هرگز راضی نیست بنده‌اش کافر باشد. «وَ لا یَرْضى‏ لِعِبادِهِ‏ الْکُفْر» خدا نمی‌خواهد.

خدای تعالی می‌خواهد بنده مؤمنش عزیز باشد؛ یعنی جهلش را ریزه‌ریزه می‌گیرد. ازاله می‌فرماید جهلش را، عجزش را. ازاله می‌فرماید تنگی حوصله‌اش را، عدم سعۀ صدرش را و تبدیل به سعه می‌فرماید. ضیق نفسش را تبدیل به سعه می‌فرماید. مع ذلک بندگان خودش بخصوص مؤمنان را می‌خواهد از خرمن نعم خاص خود بهره‌مند کند. نمی‌‌خواهد با حیوانات مساوی باشند. خدا راضی نیست وقتی می‌میرند غیر مسلمان بمیرند. راضی نیست موقع مرگ، نستجیرباللّه، با کم‌باری و کم‌وزنی و کم‌خیری از این نشئه بروند بیرون. خدا می‌خواهد عنایت کند به آنها.»

اسم عظیم در آیات مختلف قرآن آمده است. در سورۀ بقره، آیهالکرسی و در سورۀ شوری آیۀ 4 می‌فرماید:

﴿وَ هُوَ الْعَلِیُ‏ الْعَظیمُ‏﴾

«و او بلندمرتبه و بزرگ است.»

در سورۀ واقعه آیات 74 و 96 و در سورۀ الحاقه آیۀ 52می‌فرماید:

﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ‏ الْعَظیمِ﴾‏

«پس به نام پروردگار بزرگت را تسبیح گو.»

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت در حاشیۀ شرح اسماء ملاهادی سبزواری، ذیل اسم «یا عظیم» می‌فرماید:

«یکی عظمت حسیه از خدای تعالی است و یکی هم عظمت معنوی. عظمت حسی خدای تعالی همین مخلوقاتی است که می‌بینید. خورشید و ماه بالای سرمان و خصوصیاتی که انسان و حیوانات دیگر دارند. این عظمت ظاهری پروردگار است.

امّا عظمت معنوی؛ وضع عظمت معنوی که اعظم از عظمت مادی است، عالم کبیر در انسان پنهان است. قلب جمیع امورات عظیمه، این‌همه علم همراه خاتم انبیاست؛ یعنی پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله چیزی نیست که ندانند. در این قلب تمام آسمان و زمین است، هیچ سنگینی هم ندارد. آسمان و زمین در این قلب بنی آدم است که از جمله خود حضرت پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است.

چون خدا عظیم است، از عظمت خدای تعالی، خصوصیت عظمت معنوی خدای تعالی، علم پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام است.

دَوَاؤُکَ فِیکَ وَ مَا تَشْعُرُ

وَ دَاؤُکَ مِنْکَ وَ مَا تَنْظُرُ

وَ أَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی

بِأَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَرُ

وَ تَزْعَمُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ

وَ فِیکَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَکْبَرُ[3]

نور حضرت احدیت نزد تو است، لکن تو نمی‌فهمی، نمی‌بینی. از جهل تو، از کوری تو است، نمی‌فهمی.

نور خدای تعالی همراه ماست امّا نمی‌‌فهمیم. جهل تو از کوری توست، ولی نمی‌فهمی. «انت الکتاب المبین» جناب‌عالی کتاب تکوینی خدای تعالی هستی. تمام اوصاف و ادراکاتی که در بنی آدم است، اوصاف و ادراکات خدای تعالی است، درون این انسان است. آیا گمان کردی فقط یک متر آدم هستی؟ عالم اکبر در تو است.

«أَنْتَ الْکِتَابُ الْمُبِینُ الَّذِی بِأَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَرُ» هرچه پنهان است، درون تو آشکار است، امّا نمی‌فهمی.

«و تَزْعَمُ أَنَّکَ جِرْمٌ صَغِیرٌ وَ فِیکَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَکْبَرُ» عالم اکبر در تو است.

کتب پروردگار عالم ایجاد چنین موجودی از ناحیه شفاه و لفظ ابداً نیست. از ناحیه ایجاد خارجیست. این صورت نوعیه را در خارج ظاهر فرمود. صورت انسانی این تشکیل‌بندی است که بنایش بر حکمت است. همۀ عجایب درون انسان است. هم به حساب ظاهر و هم به حساب باطن.

خوش‌بیان است -اگر سعی کند- چیز فهم است؛ زکی است؛ عادل است؛ محبّ است، رفیق است. همۀ مصادیقش در بنی آدم است. (همه این‌طورند، ولی بعضی عنایت بیشتری نصیبشان شده و بعضی باید زحمت بکشند.)

این دنیا و آن دنیا در آدمیزاد است؛ یعنی خوراک البته با حیوان مساوی است. عقلش و ادراکش بعضی اوقات از ملائک بالاتر است. گذشتش، ایثارش، فداکاری، تسلیم، رضا هم همین‌طور. خود ربّ العزه تجلی فرموده که مجمع جمیع علوم و مظاهر است انسان (انسان کامل تجلی خدای تعالی است.)

مجمع جمیع اعصار است. بسیار سعه دارد. تمام چیزها در او گنجیده، تحقیقاً امام مبین است، منتهی ظاهر نیست. برای عدۀ خاصی که انبیاء و سردسته آنها پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله و بعد علی مرتضی و فرزندانش تا امام زمان باشند، خدای تعالی جمیع صفات خود را در آنها ظاهر کرده. تحقیقاً آقا امیرالمؤمنین پس از پیامبر اکرم مجمع جمیع علوم و مظاهر خدای تعالی است.

همین بنی آدم هر غائب از انظار را می‌تواند درک کند. جامع کارهای عجیب است. آقا امیرالمؤمنین می‌فرمودند: اگر بدا نبود، من تا روز قیامت هرچه واقع می‌شد، می‌گفتم. (بدا یعنی ممکن است خواست خدای تعالی تغییر کند. خودش می‌فرماید دست خدا بسته نیست.)

راه مستقیم بشر با خدا همین آدمیزاد است که در صدر آدمیزاد حضرت ختمی مرتبت است.

طریق مستقیم یعنی ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که در نماز عرض می‌کنیم «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی ما را به امیرالمؤمنین نزدیک و نزدیک‌تر کن. آدمیزاد اگر چسبید به امیرالمؤمنین قطعاً نجات پیدا می کند. آقا امیرالمؤمنین پل است برای عبور از نار.

سخنان امیرالمؤمنین علیه‌السلام در عظمت حضرت ربّ العزه بعد از قرآن و کلام پیامبر بالاترین کلام بود.

اگر سعه در آدمیزاد نبود، نمی‌گفتند:

رسد آدمی به جایی که به‌جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

عرش پروردگار عالم از کرسی بالاتر و کرسی از تمام موجودات بالاتر است. عرش حضرت احدیت که اعظم موجودات است، در قلب مولا علی علیه‌السلام است. عرش حضرت احدیت که اعظم موجودات است، حضرت می‌فرمایند در قلب من گذاردند. یک گوشه‌ای از قلب مرا اشغال می‌کند.

شاعر می‌گوید:

ای نسخۀ نامی الهی که تویی

ای آینۀ جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست

در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

سعۀ قلب آدمیزاد نیز در چند شعر دیگر است.

فلک دوران زند بر محور دل

وجود هر دو عالم مظهر دل

هر آن نقشی که بر لوح از قلم رفت

نوشته دست حق بر دفتر دل

نهفته مهر پاکان در نهادش

که از اصلْ پاک آمد گوهر دل

﴿اقْرَأْ کِتابَکَ‏ کَفى‏ بِنَفْسِکَ‏ الْیَوْمَ‏ عَلَیْکَ‏ حَسیبا﴾[4]

عظمت خدای تعالی است که در روایت دارد « مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ‏ رَبَّه»[5] یعنی چه؟

نفس آدمیزاد این‌طور است که این‌قدر خدا در او چیز قرار داده که می‌گوید «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ‏ رَبَّه» اگر خودش را بشناسد، فاصله‌ای با شناسایی خدای تعالی ندارد.»

عظیم اسم خدای تعالی است که این اسم در بنی آدم است؛ یعنی بنی آدم مظهر اسم عظیم است و ظهور کامل آن پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است، بعد علی علیه‌السلام و بعد ائمۀ اطهار علیهم‌السلام.

آیات پروردگار عالم همه‌جا هست؛ هم بیرون و هم درون انسان. آیا این حق نیست که سعی کنیم آیات پروردگار و نشانه‌هایی را که در آفاق و انفسِ خلق قرار داده، ببینیم؟

[1] ـ هود، ۵۶.

[2] ـ حدید، ۴.

[3] ـ اشعار منتسب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام.

[4] ـ اسراء، ۱۴.

[5] ـ مصباح الشریعه، ۱۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است