سخنرانی روز عاشورا محرم ۱۳۹۲
دانلود فایلهای صوتی محرم ۱۳۹۲
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
سخنرانی روز عاشورا | پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۲۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
روز عاشورا براى همهى کسانى که رهرو انسانیت هستند و مىخواهند در دنیا آزاده زندگى کنند، اهل هر عقیده و مذهبى که باشند، روز عزا و ماتم است. امّا بىشک عزا و ماتم دوستان حسین بن على علیهماالسلام بیشتر از دیگران است و دلهاى آنان در این مصیبت، سوزان و چهرهایشان غمگین است.
این گریهها و سوزها باید آثارى در پى داشته باشد و مهمترین اثر آن که باید تا دم مرگ و روز قیامت باقى باشد، اتّصاف به صفات و تأسى به کردار حضرت سید الشهدا علیه السلام است. وقتى انسان به خاطر محبّت حسین بن على علیهماالسلام بر سر و سینه مىزند و مىگرید، باید خصوصیات ایشان در وجودش ظاهر شود. خصوصیاتى که هم در صفات و هم در کردار آن حضرت مشهود بود و از جملهى آنان غیرت و همّیت و دیندارى ایشان بود. وقتى دوستان عزیز جوان و نوجوان پس از عزادارى حسین بن على علیهماالسلام، به نماز اهمیّت مىدهند؛ نسبت به پدر و مادر خود احترام فراوان قائل مىشوند؛ با خواهر و برادر و همسر و فرزندان خود مهربانى مىکنند و با افراد دیندار معاشرت مىنمایند، معلوم مىشود آن سوز و آه و گریه تأثیر داشته، عزادارى آنها یک عزادارى مثبت بوده است.
امام حسین علیه السلام به نماز اهمیّت مىداد و آن را در سختترین شرایط جنگ به جا مىآورد؛ نسبت به اهل و عیال و خانواده خویش مهربان بود و درباره اعمال عبادى، از واجب و مستحب، دقت نظر داشت، دوستان ایشان نیز باید این صفات را از ایشان دریافت نمایند. آن جناب در کشاکش نبرد، به نماز ایستاد تا نشان دهد که از جمله به خاطر حفظ نماز مىجنگد؛ زیرا نماز ستون دین است. انسان را از زشتىها باز مىدارد.
کسانى که سرتیپ و سردارند و اسلحه در دست دارند، از سپاه و ارتش و بسیج و نیروهاى انتظامى، اگر مدعى عزادارى بر حضرت سید الشهدایند، نباید متکى به اسلحه خود باشند، بلکه باید بر خدا تکیه کنند و بدانند که اگر ضعیفى زیر دستشان له شود یا سیلى ناحقّى به صورت کسى بزنند، بىشک کارشان تلافى خواهد شد؛ اگر امروز نشد، فردا خواهد شد. فراموش نکنید سخن حضرت زین العابدین علیه السلام را که فرمود: وقتى پدرم به میدان مىرفت، فرمود :
«اِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً اِلّا اللَّه»[1]
«بر حذر باش از ظلم به کسى که در برابر تو یارى کنندهاى جز خدا نمىیابد».
تاریخ به یاد دارد که بر سر بنى امیه چه آمد؛ چگونه قبرهاى آنان را شکافتند و آثار آن را از بین بردند. وقتى قبر یزید را نبش کردند، دیدند از او جز یک خط خاکستر باقى نمانده است. امروز هم قبر او و پدرش تبدیل به زباله دان گشته است. پس اى سرداران و امیران! به امروز خود نبالید و مراقب باشید مظلومى را زیر دست و پا له نکنید! این دنیا چه ارزشى دارد که براى حفظ آن مرتکب ظلم شوید؟ میل خودتان است.
رحم حسینى باید در دل همهى عزاداران آن حضرت ظاهر باشد. در چند مرحله اصحاب اجازه خواستند با سپاهیان دشمن وارد جنگ شوند و از برترى نسبى خود استفاده برند، امّا امام اجازه نداد و فرمود: من آغازگر جنگ نخواهم بود. او مىخواست امر به معروف و نهى از منکر کند و مردم را متوجّه خدا سازد، نه آن که به زور بر سرشان ریاست کند. آمدن او به دلیل نامهها و دعوت مردم بود و اگر نیامده بود، فرداى قیامت در پیشگاه پروردگار عذرى نداشت.
یکى دیگر از رفتارهاى الگوساز حسین بن على علیهماالسلام، امر به معروف و نهى از منکر بود. عالمى که خود را طلبهى امام زمان مىداند و مدعى تبلیغ دین خدا است، اگر در وقت لازم امر به معروف و نهى از منکر نکند، طلبهى امام زمان نیست، طالب دنیا و حفظ خویش است.
در امر به معروف و نهى از منکر باید با زبان خوب و مؤدبانه نصیحت کرد، آن هم نه فقط زنان بد حجاب را. هر کس باید به اندازه خود، اطرافیان و دوستان خود را به خوبىها دعوت کند. البتّه مراجع تقلید وظیفهى سنگینترى دارند. اگر سنّت پیامبر و احکام قرآن بر زمین بماند و ایشان سکوت کنند و هیچ اعتراضى نکنند، مانند کسانى که مال یتیم را مىخورند، آتش در شکمهاى خود مىریزند.
اعتراض حتمآ به معناى در خیابان ریختن یا دشمنى کردن نیست، بلکه انتقادى است که از سر دلسوزى و خیر خواهى مطرح مىشود و نتیجهاش هدایت است. بعضى آقایان گمان مىکنند سخنان ما تزلزل در نظام ایجاد مىکند! بر عکس، حرفهاى ما براى مستحکم ساختن احکام است. ستون جمهورى اسلامى، احکام اسلام است. این ستون باید حفظ شود، که اگر نشد، دیگر چیزى از جمهورى اسلامى باقى نخواهد ماند و روز به روز آسیبپذیرتر مىشود، تا آنجا که فقط با زور اسلحه سرپا مىماند و هر چه با زور اسلحه حفظ شود، دوام چندانى نخواهد داشت. لذا مراجع تقلید و بزرگان اسلام توجّه داشته باشند که هر کس امر به معروف و نهى از منکر کند و احکام اسلام را بگوید، هدفش از بین بردن نظام نیست. ما خوشحالیم از این که جمهورى اسلامى باقى باشد و این کشور مستعمرهى آمریکا و روسیه و چین نشود و به غیر تکیه نداشته باشد.
اگر بگوییم حسین بن على علیهماالسلام کشته شد فقط براى این که مردم در عزاى او گریه کنند و به بهشت بروند، چه فرقى میان شیعه و مسیحیت قائل شدهایم؟ مسیحیان هم مىگویند: «حضرت عیسى به صلیب کشیده شد تا آنان به بهشت روند»! آیا دین خدا این قدر سبک و حسین بن على علیهماالسلام این همه پایین است؟ این نیست. حسین علیه السلام دین خدا را آشکار و پایههاى آن را محکم کرد. او آمد تا مردم را با خدا آشنا کند و نشان دهد که اسلام، دین دنیا و آخرت است و هر دو را سامان مىبخشد.
اگر علما صحبتى مىکنند نباید آماج سنگباران قرار گیرند و مسجد و مدرسهشان بسته شود. نباید کسانى که ذرهاى از آنها انتقاد مىشود، منتقد خود را از همه چیز ساقط کنند. این صحیح نیست.
اگر امر به معروف و نهى از منکر از میان مردم رخت بربندد، به فرموده مولا على علیه السلام، بدان بر آنان حاکم مىشوند و دعاى خوبان مستجاب نمىشود. همان طور که گفتیم در این تکلیف الهى، هر کس به اندازه خود مکلّف است و هرگز وظیفهاى که یک مرجع تقلید دارد، با وظیفهى یک فرد عادى و یک جوان و نوجوان محصل و دانشجو یکسان نیست.
از دوستان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام انتظار مىرود هر روز بیشتر از روز قبل شرک را از درون خود بیرون کنند و بدانند جز خدا مؤثرى نیست. نه پول، نه مقام، نه دوست، نه مرید، هیچ کدام اثرى جز به خواست خدا ندارند. حالا که با حسین علیه السلام معامله مىکنید و براى او بر سر و سینه مىزنید، کمى در خود دقت کنید که آیا آثار توحید پروردگار در وجود شما بیشتر شده است یا خیر؟ حضرت ابا عبدالله از ابتدا تا انتها دم از خدا مىزد و در نامهها و خطبههاى خود بر حفظ قرآن و سنّت تأکید مىکرد.
همهى آثار قیام حضرت سید الشهدا در روز عاشورا ظاهر نشد. زینب کبرى سلام الله علیها در کوفه چنان خطبهاى خواند که پایههاى حکومت عبیدالله لرزید و مىرفت مردم را علیه او بشوراند که ناگهان سر مبارک برادر را در مقابلش آوردند و آن بانو تاب نیاوردند.