روز تاسوعا محرم ۱۴۴۵ – ۱۴۰۲ | حجت الاسلام والمسلمین انصاری
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
روز تاسوعا محرم ۱۴۴۵ – ۱۴۰۲ | پنجشنبه ۱۴۰۲/۵/۵ | حجت الاسلام والمسلمین انصاری
خدا را شکر که فرصت دیگری عنایت فرمود تا باز در محفل ذکر و اقامۀ عزای حضرت اباعبداللّه الحسین علیهالسلام گرد هم آییم و ذکر فضائل حضرت بابالحوائج، قمر بنیهاشم علیهالسلام کنیم و توسل و توجهی به او داشته باشیم. انشاءاللّه که بهترین توجهات و عنایات را به ما بفرمایند.
روز تاسوعای حسینی است. تاسوعا به تعبیر امام صادق علیهالسلام «یومٌ حوصر فیه الحسین» روزی است که امام حسین علیهالسلام در آن روز محاصره شد و مطمئن شدند که اهل عراق به یاری آن حضرت نمیآیند؛ «لا یمده اهل العراق».
دلها در این روز متوجه حضرت اباالفضل علیهالسلام است. در این مجال نگاهی داشته باشیم به زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام.
اصل زیارت به معنای این است که انسان کنار قبر بزرگان حضور پیدا کند؛ یعنی نفس حضور اهمیت دارد.
اینکه انسان بنشیند و از کسی بگوید، گاهی فایدۀ چندانی ندارد. باید بروی، زانو بزنی و در برابر دوستان و اولیاء خدا کوچکی کنی و محضرشان را درک نمایی!
خدا حج را قسمت همه بکند! خدای تعالی به حضرت ابراهیم فرمود: «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ» و داستان را برای حضرت ختمی مرتبت صلّیاللّهعلیهوآله نقل میفرماید؛ یعنی «به در میگویم، دیوار تو بشنو!» یعنی شما هم برای حج دعوت کن!
خدای تعالی میفرماید:
«وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ»
صدا بزن، دعوت کن به حج!
حضرت ابراهیم عرض کرد: چه کسی را صدا بزنم؟
خدای تعالی فرمود: تو صدا بزن، دعوت کن. رساندن این ندا با ما.
بعد میفرماید: صدا که بزنی، پیاده و سواره، از راههای دور و نزدیک و با هر مرکبی شده، میآیند. «مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ» یعنی از درههای دوردست و ناشناخته.
«لِیَشْهَدُوا» به معنای مشاهده نیست، یعنی «لِیَحضروا» حاضر شوند.
در بعضی تکالیف صرف حضور مطلوب است و زیارت از همین مقوله است. باید بروی! رفتن خدمت امام حسین علیهالسلام و کنار قبور نشستن، یعنی پناه میآوریم به آنجا «لائذٌ عائذٌ بقبورکم».
زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام
آنچه از امام صادق علیهالسلام در زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام نقل شده، هم از نظر شکل و مراسم زیارت و آداب آن و هم از نظر محتوا، به ما یاد میدهند چه بگوییم.
چیزی که در زیارت بیان میکنیم اهمیت دارد. از آداب زیارت این است که انسان اعتقادات خود را به مزور (کسی که زیارتش میکند) عرضه بدارد؛ لذا زیارتها مشتمل بر شهادتین و نیز اقرار به مقامات کسانی است که زیارتشان میکنیم.
به همین جهت جناب عبدالعظیم حسنی به امام هادی علیهالسلام عرض کرد: اعتقاداتم را به شما عرضه میکنم، اگر اشتباهی دارم، شما اصلاح بفرمایید.
امام صادق علیهالسلام به ما یاد میدهند در زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام چه بگوییم و چگونه بگوییم.
این زیارت دو مرحله دارد؛ اولاً: میفرمایند:
«إِذَا أَرَدْتَ زِیَارَهَ قَبْرِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام وَ هُوَ عَلَى شَطِّ الْفُرَاتِ بِحِذَاءِ الْحَائِر»
«هرگاه خواستی زیارت کنی قبر عباس بن علی علیهماالسلام که کنار شط فراط و محازی قبر جناب سیدالشهداست…»
«حائر» یعنی اطراف قبر حضرت اباعبداللّه علیهالسلام. وقتی خواستند به آن قبر شریف آب ببندند تا آثار آن از بین برود، آب حیا کرد و چرخید و نرفت.
اینکه قبر حضرت اباالفضل علیهالسلام کنار قبر امام حسین علیهالسلام نیست، حکمتهایی دارد؛ از جمله همان که مرحوم حسان گفت:
بدنم را بهسوی خیمۀ اصغر نبرید
چون خجالتزده زان تشنهلب بیشیرم
شاعر دیگری گفته: «مقصود او ادب به جناب برادر است».
شاید هم خواستند مقام حضرت اباالفضل علیهالسلام را نشان دهند. حضرت امام حسین علیهالسلام هم فرزند امیرالمؤمنین است و هم فرزند حضرت زهرا سلاماللهعلیها و آنچه از وراثت به آن حضرت میرسد از هر دو طرف است، امّا حضرت اباالفضل علیهالسلام ظهور فضائل امیرالمؤمنین است.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رضوان اللّه تعالی علیه در آن قصیدۀ نورانی و طولانی دربارۀ امام حسن علیهالسلام میگویند: «کم من تراث من جهات سته» از شش جهت وراثت دارند. بالتبع امام حسین علیهالسلام هم همین طورند.
هم از جهت پدر و مادر و هم از جهت پدربزرگ و مادربزرگ پدری و مادری، این شش جهت است. کس دیگری را ندیدم که این دقت را کرده باشد و این مسأله را گفته باشد.
پدرشان امیرالمؤمنین علیهالسلام ممتاز، مادرشان فاطمه زهرا، بیبی عالم سلاماللهعلیها، هم پدرِ مادرشان، حضرت ختمی مرتبت صلّیاللّهعلیهوآله، مادرِ مادرشان، جناب خدیجه سلاماللهعلیها.
در فضیلت حضرت خدیجه همین بس که پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله در چشم همسر دیگرشان گفتند: «أیْنَ مثل خدیجه» کو مثل خدیجه؟
وقتی همه به من پشت کردند و گفتند تو دروغگویی، او به من ایمان آورد. وقتی همه مرا رها کردند، او اموالش را در اختیار من قرار داد و از همه بالاتر، خدا از او دختری مثل فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به من عطا نمود.
مادرِ پدرشان، فاطمۀ بنت اسد که حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در همان قصیده اشاره میکنند که نه قبل و نه بعد از او دیده نشده کعبه شکافته شود و مادری وارد شود و سه روز مهمان باشد.
در آن زمان کعبه دو در داشت. کلیددارها هرچه کردند، نتوانستند در را باز کنند. بعد از سه روز حضرت فاطمه بنت اسد بیرون آمد، در حالی که مولود کعبه، حضرت علی علیهالسلام روی دستش بود.
پدرِ پدر ، ابو ابیه سید الاباطه -به تعبیر حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت- حضرت ابوطالب علیهالسلام.
امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از شش جهت وراثت دارند؛ حضرت امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا، حضرت ابوطالب، حضرت فاطمه بنت اسد، حضرت خدیجه و حضرت ختمی مرتبت صلوات اللّه علیهم اجمعین.
حضرت اباالفضل علیهالسلام ظهور فضائل امیرالمؤمنین است. در آستان حرمشان هم نوشته «السلام علیک یابن امیرالمؤمنین».
امیرالمؤمنین علیهالسلام به عقیل فرمود: همسری برای من پیدا کن که فرزندان شجاعی از او نصیبم شود؛ یعنی نشان دهند که فرزند من هستند.
ظهور سرّ امیرالمؤمنین، جدا از حضرت زهرا سلاماللهعلیها، در وجود نازنین آقا اباالفضل علیهالسلام است. شاید اینکه قبر ایشان جداست برای این است که همه بدانند نسخۀ دوم امیرالمؤمنین اینجاست.
امام صادق علیهالسلام در ادامۀ آداب زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام میفرماید:
«فَقِفْ عَلَى بَابِ السَّقِیفَهِ»
«سقیفه» یعنی ساختمانی که سقفی دارد. پس باعجله وارد نشو، در آستان حرم باادب بایست -این از نظر شکلی، امّا از نظر محتوا- بگو:
«سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِینَ وَ جَمِیعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الزَّاکِیَاتِ الطَّیِّبَاتِ فِیمَا تَغْتَدِی وَ تَرُوحُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ»
سلام خدا و ملائکۀ مقرّب و انبیاء مرسل و بندگان صالح و شهیدان و صدیقان و همۀ بانوان پاک و پاکیزه و پالایش شده، هر صبح و شام، بر تو این فرزند امیرالمؤمنین!
او خدو اندوخت بر رویی که ماه
سجده بردی پیش او هر صبحگاه
صبح و شب دائماً به تو سلام میکنیم. نه فقط روز عاشورا، همواره روز و شب بر تو سلام میکنیم یابن امیرالمؤمنین!
این دعاست یا رجز است؟
عرض کردیم ظهور سرّ امیرالمؤمنین است. میتوان گفت امیرالمؤمنین خواست صفات خود را بیان کند؛ لذا نمیگوییم یا اباالفضل العباس، میگوییم یابن امیرالمؤمنین، تو فرزند امیرالمؤمنین هستی.
«أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَهِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ»
شهادت میدهم که تو اهل تسلیمی و اهل تصدیق حرف برادر و اهل وفا هستی و برای فرزند رسول خدا نصیحت کردی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرزند دیگری دارد به نام محمّد حنفیه، به آقا امام حسین علیهالسلام گفت: به جای کوفه به یمن برو! یعنی جای اینکه همراهی کند و تسلیم باشد، پیشنهاد میدهد.
آقا هم دعایش کردند، گفتند خدا خیرت بدهد، مرا نصیحت کردی.
فرزند دیگر امیرالمؤمنین بر سر یک تکه زمین با پسرعموهاش بحث و مجادله کرد. منظور اینکه مگر هرکه فرزند امیرالمؤمنین شد، تمام است؟
درست است که نور آقا امیرالمؤمنین علیهالسلام تأثیر دارد و حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرماید تقرّب ما به آقا رسول خدا از طریق همین سادات است، ولی هر کسی عباس نمیشود.
«جِئْتُکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَافِداً إِلَیْکُمْ»
ای پسر امیرالمؤمنین، آمدم مهمانت شوم.
«ثُمَّ ادْخُلْ وَ انْکَبَّ عَلَى الْقَبْر»
سپس داخل شو و خود را روی قبر شریف آن حضرت بینداز.
یعنی هیچچیزت یادت نباشد، حتی لازم نیست دستبهسینه، پایین و بالای سر بایستی، رهای رها!
در زیارت کس دیگری یادم نیست اینطور باشد.
چه سرّی است، خدا میداند!
بر قبر علیاکبر علیهالسلام میفرماید:
«ضَعْ خَدَّکَ عَلَى الْقَبْرِ وَ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَن»
گونهات را بر قبر بگذار و بگو «صلی اللّه علیک یا ابالحسن» چون حضرت علیاکبر، طبق روایات، همسر و فرزند داشته.
امّا اینجا میفرماید «و انکب» خود را بینداز.
زمانی که امام سجاد علیهالسلام برای دفن شهدا آمد، وقتی کنار بدن بیسر و بیدست عمو رسید، خود را روی آن بدن شریف انداخت. «بابی انت و امی یا قمر بنی هاشم».
«أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ» تسلیم یعنی «ما تشاءون الا ان یشاء اللّه» چیزی نمیخواهند جز آنچه خدا بخواهد. «ما یشاء العباس الا ان یشاء الحسین» هرچه امام حسین علیهالسلام بگوید، اباالفضل تسلیم است.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت فرمودند: شب عاشورا قسم خورد فردا یکی از دشمنانت را زنده نمیگذارم، و میتوانست. لذا حضرت گفتند برو دنبال آب. به قولی گفت بگذار حواسش را به یک مشک بدهیم.
«میتوانست به آنی همه را سنگ کند» نه اینکه بکشد، اراده میکرد کافی بود.
میتوانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آنگونه که میخواست دلش جنگ کند
السلام علیک یا اباعبداللّه، السلام علیک یا اباالفضل العباس