تفسیر سوره توبه

سوره توبه آیه ۷۹ | جلسه ۵۳

تفسیر سوره توبه آیه ۷۹ | چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۲/۱۳ | جلسه ۵۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 
صوت جلسه

دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه

 

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

  

الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَاتِ وَ الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ‌ (۷۹)

کسانی که طعنه می‌‌زنند بر مؤمنانی که با رغبت صدقه می‌‌دهند و کسانی را که جز با سختی زیاد چیزی نمی‌یابند مسخره می‌کنند، خدا آنان را مسخره می‌‌کند و برایشان عذابی دردناک است.

 

الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِین؛ «یَلْمِزونَ» از «لَمْزْ» به معنای طعنه‌زدن و «مُطَوِعین» از «طُوع» به معنای رغبت است. مُطوِع کسی است که در کمال میل و رغبت، بدون ترسِ تازیانه یا بی‌آنکه چیزی بر او اواجب باشد، کاری انجام می‌‌دهد. طعنه و مسخره گاه با هم است و گاهی جدا.

«الْمُطَّوِّعِین؛ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقَات» یعنی مؤمنانی که با میل و رغبت، بیش از زکات واجبی که برعهده داشتند، به عنوان صدقه می‌‌دادند.

 

شان نزول

از ابن مسعود روایت کرده‏اند که گفت: بعد از آنکه آیۀ صدقه نازل شد، بر دوش خود زکات را تحویل مى‏دادیم تا آنکه مردى صدقۀ بسیارى آورد، منافقان گفتند: ببین چه خودنمایى مى‏کند! ابوعقیل نیم من صدقه آورد، گفتند: آخر خدا چه احتیاجى به این زکاتِ ناچیز دارد؟ به‌دنبال این حرف‌ها آیۀ «الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ…» نازل شد.[1]

در بعضی روایات، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام اجیر می‌‌شد برای کشیدن آب از چاه و در ازای هر دلو، یک خرما می‌گرفت سپس خرماها را نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می‌‌آورد.[2]

منافقان به این کارِ مسلمانان طعنه می‌زدند و از روی استهزاء می‌‌گفتند: آنها می‌‌خواهند برای ریا و خودنمایی صدقه بدهند. خداوند نیز در مقابل این کارشان، آنها را مسخره می‌کند و به عذاب دردناک وعده می‌دهد.

استهزاء و طعنه بر مؤمنان منحصر به زمان پیامبر و محدود به صدقات نیست، بلکه شامل همۀ احکام دین و در همۀ زمان‌ها می‌‌شود. گاه بعضی جوان‌ها و نوجوان‌ها پس از مدتی معاشرت با دوستان نااهل، توبه می‌‌کنند و رو به نماز و زوره و عبادت و مسجد می‌‌آورند، وقتی دوستان سابق آنها را می‌بینند، زبان به طعنه و کنایه می‌گشایند و مسخره می‌‌کنند. در میان خانم‌ها هم گاه ممکن است زن بدحجابی، پس از مدتی متنبّه شده، حجابش را رعایت ‌کند و پایش به مسجد باز شود؛ چه‌بسا اگر دوستان سابق و بی‌حجابش، او را در این حال ببینند، مسخره‌اش کنند و بخندند. این صفتِ منافقان است و باید ترک شود.

علاوه‌بر روایات متعددی که در این باره از حضرات معصومین علیهم‌السلام رسیده، خدای تعالی در سورۀ «هُمَزَه» می‌‌فرماید:

﴿وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ﴾[3]

«وای بر هر طعنه‌زنندۀ‌ عیب‌جویی!»

در سورۀ «حجرات» می‌‌فرماید:

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لاَ نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لاَ تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ‌﴾[4]

«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! هیچ گروهى، گروه دیگر را مسخره نکند؛ شاید آنان بهتر از اینان باشند و نه زنانى زنان دیگر را؛ شاید آنها بهتر از این‌ها باشند و از یکدیگر عیب‌جویى نکنید و با لقب‌هاى زشت همدیگر را نخوانید، چه ناپسند است نامگذارى به فسق، بعد از ایمان، و آنان که توبه نکردند، ستمکارند.»

کسی که مؤمنی را مسخره می‌کند، مثل این است که ایمانش را آب می‌‌برد و پایین می‌آید. باید حواسمان به این مطلب باشد، مخصوصاً دربارۀ همسر و فرزندان. این کار در میان خویشاوندان هم بسیار ناپسند است و باعث پراکندگی و کینه می‌‌شود.

سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیم؛ اگر مسخره کردن به‌خاطر غفلت باشد؛ یعنی انسان ناخودآگاه چیزی بر زبان آورد یا طعنه‌ای به کسی بزند و بلافاصله توبه کند، خداوند او را می‌‌بخشد، اگر واقعاً توبه کند.

سرزنش هم در ردیف طعنه زدن و مسخره کردن است. سرزنش یعنی کسی را از کاری باز‌دارید، ولی او انجام ‌دهد و گرفتار شود و شما بگویید: «بهتر؛ چقدر گفتم این کار را نکن!»

این رفتار و گفتار ناپسند، در میان والدین و فرزندان رواج زیادی دارد و اصلاً خوب نیست. در روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

«مَنْ أَنَّبَ‏ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ‏ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ»[5]

«هرکس مؤمنى را سرزنش کند، خدا او را در دنیا و آخرت سرزنش کند.»

طعنه، مسخره و سرزنش از خدا سر نمی‌زند، ولی از مخلوقات او سر می‌‌زند؛ یعنی مثلاً ملائکه در عالم برزخ و قیامت او را مسخره کرده، با ملامت و سرزنش می‌‌گویند: مگر پیامبران نگفتند ایمان بیاورید و از کار زشت پرهیز کنید؟ امروز به‌خاطر اعمالتان مستحقِ عذابِ خدا هستید.

نوع دیگر «سَخِرَ اللّه» به مناسبت بزرگی پروردگار، به معنای عذابی است که شخص گنهکار گرفتارش می‌‌شود. این عذاب، ظهور مسخره کردن خداست.

«سَخِرَ اللّه» می‌‌تواند به معنای سنّت خدای تعالی هم باشد یعنی همان‌طور که این شخص، مؤمنی را مسخره کرد، یک نفر هم پیدا می‌‌شود و او را مسخره می‌کند. این عکس‌العمل کار خود اوست که خدا مقرر فرموده است؛ گرچه شخص دوم هم گناه کرده است.

دربارۀ ظلم، غیبت و بسیاری از گناهان دیگر هم همین‌طور است و البته استثناء هم وجود دارد؛ یعنی همیشه این طور نیست که اگر کسی، کسی را مسخره کرد، به خاطر این است که او قبلاً یکی دیگر را مسخره کرده بود.

باید همیشه حواسمان باشد مبادا کسی را مسخره کنیم و طعنه بزنیم! اگر کسی این کار را کرد، زود استغفار کند. بسیاری اوقات در دورهمی‌های دوستانه، اگر توجه نداشته باشد، ممکن است طعنه یا مسخره‌ای از زبانش بیرون رود و به این گناه آلوده شود.

در سال ۱۲۲۹ هجری قمری در کاشان شخصی از کارمندان امور مالیات و حسابداری از سید فقیری مطالبۀ وجه مالیات می‌نمود و بر او سخت می‌گرفت. آن سید بازاری می‌گفت: ندارم؛ چند روز مهلت بده تا خدا چاره‌ای بسازد. از جدّم رسول خدا شرم کن.

حسابدار گفت: اگر از جدّت کاری ساخته است، بگو شرّ مرا از سر تو دفع کند یا کار تو را درست نماید. پس ضامن به خاطر سید گرفت و گفت: «اگر فردا اول طلوع آفتاب، پول را ندهی، نجاست به حلقت خواهم ریخت. به جدّت بگو هر کاری می‌تواند، انجام دهد.»

پس شب‌هنگام، حسابدار به بام خانه رفت و خوابید. نیمه‌شب برای بول کردن بر لب بام رفت و در تاریکی پا بر ناودان گذاشت؛ ناودان بشکست و او به چاه مستراح افتاد.

صبح، مردۀ او را در چاه نجاست یافتند. بنابراین جد آن سید، شرّ او را دفع کرد.

این کار نوعی مسخره کردن سادات بود. به جای این که او را کمک کند، مسخره‌اش کرد و این‌چنین هلاک شد.

آقایانی که در مجلس هستند یا قدرت دارند، باید مراقب باشند! گمان نکنید هر کاری می‌‌توانید بکنید! بدانید که خدا در کمین ستمکاران است؛ ﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾[6]

 

[1] ـ تفسیر المیزان، ‏9، 353.

[2] ـ بحارالأنوار، ۳۸، ۳۰۶.

[3] ـ هُمَزه، 1.

 [4]ـ حجرات، 11.

[5] ـ کافی، ‏2، 3۵۶.

[6] ـ فجر، 1۴.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است